افرادی که آرامش درآمدی تضمینشده و قراردادی را به اجبار ریسککردن برای بهرهبرداری حداکثری از فرصتهای همواره متغیر ترجیح میدهند، در مقایسه با مالکانِ درآمدهای زیاد که از بازتوزیع مستمر منابع رشد کردهاند، خود را در مقام و مرحلۀ پایینتری احساس میکنند.
مسیح یاسری
انتقاد چپگرایان بهتفکیک لیبرال ممکن است شکل دیگری به خود بگیرد؛ به این معنا که لیبرالیسم به منافع اجتماعی خاصی خدمت میکند و هنر تفکیکگریِ خود را بههمین خدمت محدود میکند و با آن منطبق میسازد. چیزی که ضروری است آن است که هنر تفکیک را بیطرف کنیم. اما اگر به نظر میرسد که بیطرف ساختن این هنر امری آرمانی است، حداقل بکوشیم این هنر دایرۀ گستردهتری از منافع را شامل بشود. از آنجایی که نهادهای جامعۀ مدنی در برابر قدرت دولت محافظت میشدهاند، اکنون هم باید از آنان در برابر قدرت دولت محافظت کرد. البته از دولت هم باید در برابر قدرت جدیدی که از درون خود جامعۀ مدنی برمیخیزد محافظت کرد: قدرتِ ثروت.
milad
مارکس بر این عقیده بود که هنر تفکیکِ لیبرالی، در مجموع، هم بسیار موفق و هم بسیار خلاق بوده است؛ چنانکه در مقالۀ «مسئلۀ یهود» مینویسد: «فردی که از اجتماع جدا شدهو به خودش واگذاشته شود، تماماً دربند منافع شخصی خودش است و طبق امیالِ شخصی خود عمل میکند»
milad
بااینحال، تردیدی نیست که تمدن نه بهواسطۀ آن چیزی که بشر فکر میکرد با بهدستآوردنش موفقترین خواهد بود، بلکه با رشد آن چیزی رشد کرد که توانسته بود پیروز شود و بهدلیل آنکه انسان از آن حیطه آگاه نبود، فهم او را به فراتر از هر آنچه تا آن روز اندیشیده بود، ارتقا داد.
Shervin Babaei