«ما دخترها باید هوای همدیگه رو داشته باشیم.»
Book
«و بدینسان صبحگاه را بشارتی تازه و رخدادهایی دیگر خواهد بود.»
هانیه
«میتونی بگی ترس برش داشته. ترس از دنیا
روزنه های دانش
آدمهای کاملاً معمولی تلاش زیادی کردند تا آدمهای مطلقاً معمولی دیگری را بکشند که در زندگی حتی یک بار هم آنها را ندیده بودند.
Book
وانسا و کلاری با خستگی زیاد به یکدیگر تکیه دادند و گفتند: «فکر کنم باید خیلی خوشحال باشیم.» اما هر دو احساس خلأ میکردند.
Book
«دخترها خیلی کارها میتونن بکنن، اما خیلی کم پیش میآد که بهشون اجازه بدن.»
کتابخانهیبنفش
آینده سرشار از امکانها بود
Book
دخترها خیلی کارها میتونن بکنن، اما خیلی کم پیش میآد که بهشون اجازه بدن.
Book