جملات زیبای کتاب زندگی عزیز | طاقچه
تصویر جلد کتاب زندگی عزیز

بریده‌هایی از کتاب زندگی عزیز

۳٫۰
(۱۹)
آن روزها مشکل می‌شد گفت چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. مثلاً ممکن بود طرفداری از حقوق زنان خوب نباشد، اما بعداً معلوم می‌شد آن‌قدرها هم بد نبوده.
علاقه بند
گرگ به کتی گفت: «خب دیگه داستان قصر باکینگهام بسه، حالا باید به تمریناتم برسم.» گرتا فکر کرد الان است که بین صندلی‌های اتوبوس نرمش‌های سوئدی انجام بدهد، اما درعوض او و لوری سرشان را به پشتی صندلی چسباندند و شروع کردند به چهچهه و قارقار و درآوردن صداهای عجیب و غریب. کتی ذوق‌زده شده بود، چون همه‌ را نمایشی تصور می‌کرد که فقط به افتخار او اجرا می‌شود و مثل تماشاچی واقعی تا آخر نمایش کاملاً ساکت بود و آخرش قاه قاه زد زیر خنده.
مهدی تمدن رستگار
وقتی پیتر بار اول این ماجراها را برای گرتا تعریف کرد، گرتا گفت: «داستان‌هایی شبیه این خوانده‌ام.» بعد توضیح داد که در این داستان‌ها چطور وجود بچه می‌‌توانسته خطرساز باشد و با صدای گریه‌اش جان همه‌ی افراد را به خطر بیندازد. پیتر گفت: «تاکنون این‌جور داستان‌ها را نخوانده و مادرش هیچ‌وقت به او نگفته واقعاً در چنین شرایطی چه‌کار می‌کرده.»
golnoush

حجم

۲۴۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۴۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
۳۴,۶۵۰
۳۰%
تومان