جملات زیبای کتاب بدون مرز | طاقچه
تصویر جلد کتاب بدون مرز

بریده‌هایی از کتاب بدون مرز

نویسنده:هاشم نصیری
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۳از ۲۴ رأی
۴٫۳
(۲۴)
خوشا به حال کسی که در همه ثانیه‌های زندگی‌اش خدا را درک کند!
zahra
آیا تابه‌حال شده است شما ناامید یا خسته شده باشید یا به جایی برسید که بگویید دیگر فایده‌ای ندارد. دکتر بدون معطلی و به‌طور قاطع گفت: «فایده داشتن یا نداشتن تلاش‌ها، دغدغه من نیست. ما موظفیم به انجام وظایفمان. وظایفی که در برابر اسلام و مردمانمان داریم. اینکه تلاش‌های ما نتیجه داشته باشد یا نداشته باشد، دست خداست! خیر تا حالا خسته یا ناامید نشده‌ام!»
م.ظ.دهدزی
دکتر که دوباره تبسم در چهره‌اش دیده می‌شد، جواب داد: «بنده نگفتم فعالیت نکنید. گفتم درستان را رها نکنید! طوری درس بخوانید که همیشه یکی از نفرات برتر باشید! ما هم به ایمان و هم به تخصص احتیاج داریم. تخصص را با تلاش شبانه‌روزی و توکل بر خدا به دست بیاورید؛ ایمان را هم که خدا را شکر، دارید. از خداوند بخواهید تقویتش کند.»
م.ظ.دهدزی
مادرم همیشه می‌گوید، به بعضی از چیزهای گران‌بها نباید نگاه کرد. ممکن است که از ارزششان کم بشود. دُر، هرچه نایاب‌تر باشد، گران‌بهاتر است!
آر-طاقچه
تا چیزی ندهی، چیزی را به دست نمی‌آوری!
محمدتقی ریاحی
آدم زمان‌شناس نباید از رویدادهای زمانه‌اش متعجب شود، بلکه باید منتظر رخ‌دادن آن‌ها باشد.
آر-طاقچه
دکتر گفت: «من که چند سال اینجا مشغولم به شما می‌گویم از مقداری که شما الان گفتید نیز ما عقب‌تریم. اگر شما دو نفر مانند بقیه، درس را رها کنید و مشغول تظاهرات بشوید، نه کسی صدایتان را می‌شنود و نه به جایی می‌رسید. در اِمریکا سِلاح شما، علم‌آموزی است! در دنیای امروز، اگر علم نداشته باشید صدایتان از جمع خودتان بالاتر نمی‌رود.»
م.ظ.دهدزی
به هیچ مرتبه و پله‌ای از این دنیا، قانع نشو و تا می‌توانی بالا برو؛ بالا و بالاتر؛ آن‌قدر بالا که دست کسی به تو نرسد!»
کاربر ۱۸۹۷۱۷۶
آیا تابه‌حال شده است شما ناامید یا خسته شده باشید یا به جایی برسید که بگویید دیگر فایده‌ای ندارد. دکتر بدون معطلی و به‌طور قاطع گفت: «فایده داشتن یا نداشتن تلاش‌ها، دغدغه من نیست. ما موظفیم به انجام وظایفمان. وظایفی که در برابر اسلام و مردمانمان داریم. اینکه تلاش‌های ما نتیجه داشته باشد یا نداشته باشد، دست خداست! خیر تا حالا خسته یا ناامید نشده‌ام!»
مقدامة
انسان عاشق، دل و عقلش باهم یکی می‌شوند! وقتی عقل عاشق بشود، دل عاقل می‌شود. هرگاه توانستی نظر دل و عقلت را یکی کنی، بدان آن وقت داری تصمیم درست را می‌گیری!
مبین
انتخاب، سخت‌ترین کاری است که یک عاشق باید انجام بدهد.
محمدتقی ریاحی
من خیلی وقت است که از این دنیا ناامید شده‌ام. اما دنیا خیلی سمج است؛ دست از سرم برنمی‌دارد.
محمدتقی ریاحی
انتخاب‌های سخت، کار آدم‌های بزرگ است؛ آدم‌های آسمانی!
محمدتقی ریاحی
در آغوش یک مرد، آرام‌گرفتن چقدر خوب است! با تمام وجود، به او تکیه می‌کنم و به هیچ‌چیز دیگری فکر نمی‌کنم. هرچقدر که دلم می‌خواهد، اشک می‌ریزم و او با سکوتِ آرامش‌بخش خود، به روی زخم‌های دلم مرهم می‌گذارد. به‌راستی که برای دلِ شکسته، سکوت، مرهم است!
م.ظ.دهدزی
او به دوری از خانواده‌اش عادت نکرده بود، اما به تحمل این دوری عادت کرده بود!
fateme alikhah
من که چند سال اینجا مشغولم به شما می‌گویم از مقداری که شما الان گفتید نیز ما عقب‌تریم. اگر شما دو نفر مانند بقیه، درس را رها کنید و مشغول تظاهرات بشوید، نه کسی صدایتان را می‌شنود و نه به جایی می‌رسید. در اِمریکا سِلاح شما، علم‌آموزی است! در دنیای امروز، اگر علم نداشته باشید صدایتان از جمع خودتان بالاتر نمی‌رود
مقدامة
«بنده نگفتم فعالیت نکنید. گفتم درستان را رها نکنید! طوری درس بخوانید که همیشه یکی از نفرات برتر باشید! ما هم به ایمان و هم به تخصص احتیاج داریم. تخصص را با تلاش شبانه‌روزی و توکل بر خدا به دست بیاورید؛ ایمان را هم که خدا را شکر، دارید. از خداوند بخواهید تقویتش کند.»
مقدامة
انسان عاشق، دل و عقلش باهم یکی می‌شوند! وقتی عقل عاشق بشود، دل عاقل می‌شود. هرگاه توانستی نظر دل و عقلت را یکی کنی، بدان آن وقت داری تصمیم درست را می‌گیری!
مبین
تو فقط در چند لحظه کوتاه وجود او را درک کردی و آرزو داشتی آن لحظه هیچ‌وقت تمام نشود. خوشا به حال کسی که در همه ثانیه‌های زندگی‌اش خدا را درک کند! ببین او دیگر چه لذتی می‌برد.
مبین
«مهندسِ جوان من! سفرت خوش! مثل الان همیشه سبک‌بار سفر کن. اشک‌های مادرت را فراموش نکن! به هیچ مرتبه و پله‌ای از این دنیا، قانع نشو و تا می‌توانی بالا برو؛ بالا و بالاتر؛ آن‌قدر بالا که دست کسی به تو نرسد!»
fateme zahra
مادرم همیشه می‌گوید، به بعضی از چیزهای گران‌بها نباید نگاه کرد. ممکن است که از ارزششان کم بشود. دُر، هرچه نایاب‌تر باشد، گران‌بهاتر است!
fateme zahra
به‌راستی که برای دلِ شکسته، سکوت، مرهم است!
fateme zahra
«هر انسانی در طول زندگی‌اش، طعم مرگ را بارها می‌چشد! بعضی‌ها با مردن، جانِ تازه‌ای می‌گیرند و دوباره به زندگی بازمی‌گردند! بعضی‌ها نیز هر بار فقط می‌میرند!»
fateme zahra
«راهِ پیروزی، اتحاد و مقاومت است!»
fateme zahra
دکتر! من بارها از خودتان شنیده‌ام که عشق مقدس است
محمدتقی ریاحی
وقتی دو عشقِ متفاوت در برابر هم قرار می‌گیرند، ما ناگزیر به انتخاب یکی از آن‌ها می‌شویم.
محمدتقی ریاحی
- دکترجان! دلم یک چیزی می‌گوید و عقلم چیزِ دیگر. - مگر نمی‌گویی عاشق شده‌ای؟ انسان عاشق، دل و عقلش باهم یکی می‌شوند! وقتی عقل عاشق بشود، دل عاقل می‌شود. هرگاه توانستی نظر دل و عقلت را یکی کنی، بدان آن وقت داری تصمیم درست را می‌گیری!
م.ظ.دهدزی
در را بست و روبه بچه‌ها گفت: «بچه‌ها! شما باعث افتخارید! یک نگاهی به خودتان بیندازید! شما شگفت‌انگیزید. شما فوق‌العاده‌اید! نگاه به منِ چهل‌ساله بی‌سواد نکنید! خیلی حرف است که آدم با معدل نوزده دانشگاه را رها کند و مخفیانه به یک کشور بیگانه بیاید؛ که چه شود؟ که نظامی بشود؟ چرا باید نظامی بشود؟ چون می‌خواهد از جانِ اسلام و جان ملّت اسلام دفاع کند! به خداوندیِ خدا سوگند که نام شما مردان، در تاریخ اسلام باید ثبت بشود. اما صد حیف... حیف که ما تاریخ را نمی‌نویسیم!»
م.ظ.دهدزی
کارنامه برای کسی است که بخواهند عیار و ارزش او را بسنجند. ما قبل از آمدن شما به مصر، به عیار و ارزش والای شما پی برده بودیم! ما می‌دانستیم که شما عزیزان، مرد روزهای سختید. آزموده را آزمودن خطاست! ما در این مدّت، فقط یک هدف داشتیم؛ هدف ما آماده‌کردن جسم شما بوده است. ما در این مدّت قصد داشتیم که تن‌های شما را، مانند روح‌های آماده‌تان، مهیای مبارزه کنیم! من با قاطعیت می‌گویم که شما امروز، در اوج آمادگی قرار دارید. به فضل خدا، حرکت شما، روزی سرتاسر جهانِ اسلام و ایران را تحت‌تأثیر خودش قرار خواهد داد! روزی فرا می‌رسد که سازمان‌ها و نهادهایی در سرتاسر عالمِ اسلام، پیرو حرکت ارزشمند شما، شکل خواهند گرفت. روزی می‌آید که دشمنان و بدخواهان اسلام، حتّی در ذهنشان نمی‌توانند به سرزمین‌های اسلامی دست‌درازی کنند!
م.ظ.دهدزی
خدا هست! در همه‌جا هم هست! حتی در نزدیک ماست! آن‌قدر نزدیک است که ما او را نمی‌بینیم. عجیب نیست؟ او به ما نزدیک است و ما را می‌بیند. اما ما او را نمی‌بینیم. شاید بپرسید چرا ما نمی‌توانیم او را ببینیم؟ به نظر من وجود ما آن‌قدر در او غرق است که نمی‌توانیم او را ببینیم. ما می‌توانیم خداوند را در وجود خودمان جست‌وجو کنیم.
📚☕

حجم

۱۸۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۱۸۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۹,۰۰۰
۷۰%
تومان