همهٔ ما انسانها یک قصه داریم، مهم این است که این قصه را خودمان بنویسیم نه اینکه برایمان بنویسند! شاید شروعش با ما نباشد، ولی باید سعی کنیم پایانبندی قصهٔ زندگیمان با خودمان باشد!
مریم غلامی
قیمت کدام هدیه برابری میکند با گوشهٔ لبخندی از یار؟
محمدرضا میرباقری
شاید واقعیت نداشته باشد، ولی حقیقت دارد!
zoha
«خون است که مرد را از نامرد جدا میکند و ظالم را از مظلوم. خون مظلوم آتش در نیستان است! فغانش که بلند شود دلهای خواب را هم نهیب میزند.»
محمدرضا میرباقری
- اینقدر مملکت بیقانون شده است؟! دنیا قانون دارد. اگر از دیوار سفارتشان بالا رفتیم، از دیوار سفارتمان بالا میروند. سفارتخانه هر کشور حکم خاک آن کشور را دارد. وارد سفارتخانهٔ روس شویم، یعنی وارد خاکش شدیم، یعنی اعلان جنگ!
پیرمردی قدخمیده با عصا به سر و کمرش زد.
- زن و بچهمان هم جزو اموال روس است که این بیناموسها در را بشکنند و به غنیمت ببرند؟ فیالحال چند ولایت این مملکت در اشغال قوای روس است. این اعلان جنگ نیست؟! بعد تو برای اشغال یک سفارت برافروختهای؟ گلستان قجر، برزخ بود برای این ملک و ترکمانچایش زبانهٔ آتش دوزخ.
محمدرضا میرباقری
ایها الناس، حرف اول و آخر من با شما جماعت این است: اگر در مقابل زیادهخواهی اجنبی کوتاه بیایید، تا آخرین حد خفت و خواری باید بروید!
محمدرضا میرباقری
قلیانخانهای خود یکی یکی از قلیانها را در پیشگاه دکانش میشکست و شاگردش با تعجب نظارهاش میکرد.
- مشتی چه میکنی؟ بدبخت میشویم! نانمان آجر شد!
- مگر فتوای میرزای شیرزای را نشنیدهای؟ آنقدر وقیح نشدهام که بر روی حضرت صاحب شمشیر بکشم.
شهید مریم فرهانیان
روس جماعت به فکر افتاده است در رقابت با انگلیسیها و فرانسویها در تصاحب جهان کم نیاورد! از ایران ما هم خلیجفارسش را میخواهد و دریای آزادش را.
n re
خاطرات تلخ، اوقاتمان را هم تلخ میکند! از اول این فرانسویها نمکدانشکن بودند. دستمان را هم که تا مرفق در دبهٔ عسل کردیم، تا گاز نگرفتند، رها نکردند. حالا چه شده فرنگیها دلسوز حال و احوالات ما شدهاند؟!
F.m
مملکتداری بسی سخت است و دشوار.
محمدرضا میرباقری