بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر مو شرابی | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختر مو شرابی

بریده‌هایی از کتاب دختر مو شرابی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۳۰ رأی
۴٫۰
(۲۳۰)
همهٔ ما انسان‌ها یک قصه داریم، مهم این است که این قصه را خودمان بنویسیم نه اینکه برایمان بنویسند! شاید شروعش با ما نباشد، ولی باید سعی کنیم پایان‌بندی قصهٔ زندگی‌مان با خودمان باشد!
مریم غلامی
قیمت کدام هدیه برابری می‌کند با گوشهٔ لبخندی از یار؟
محمدرضا میرباقری
ایها الناس، حرف اول و آخر من با شما جماعت این است: اگر در مقابل زیاده‌خواهی اجنبی کوتاه بیایید، تا آخرین حد خفت و خواری باید بروید!
محمدرضا میرباقری
«خون است که مرد را از نامرد جدا می‌کند و ظالم را از مظلوم. خون مظلوم آتش در نیستان است! فغانش که بلند شود دل‌های خواب را هم نهیب می‌زند.»
محمدرضا میرباقری
- این‌قدر مملکت بی‌قانون شده است؟! دنیا قانون دارد. اگر از دیوار سفارتشان بالا رفتیم، از دیوار سفارتمان بالا می‌روند. سفارتخانه هر کشور حکم خاک آن کشور را دارد. وارد سفارتخانهٔ روس شویم، یعنی وارد خاکش شدیم، یعنی اعلان جنگ! پیرمردی قدخمیده با عصا به سر و کمرش زد. - زن و بچه‌مان هم جزو اموال روس است که این بی‌ناموس‌ها در را بشکنند و به غنیمت ببرند؟ فی‌الحال چند ولایت این مملکت در اشغال قوای روس است. این اعلان جنگ نیست؟! بعد تو برای اشغال یک سفارت برافروخته‌ای؟ گلستان قجر، برزخ بود برای این ملک و ترکمانچایش زبانهٔ آتش دوزخ.
محمدرضا میرباقری
شاید واقعیت نداشته باشد، ولی حقیقت دارد!
zoha
قلیان‌خانه‌ای خود یکی یکی از قلیان‌ها را در پیشگاه دکانش می‌شکست و شاگردش با تعجب نظاره‌اش می‌کرد. - مشتی چه می‌کنی؟ بدبخت می‌شویم! نانمان آجر شد! - مگر فتوای میرزای شیرزای را نشنیده‌ای؟ آن‌قدر وقیح نشده‌ام که بر روی حضرت صاحب شمشیر بکشم.
شهید زهره بنیانیان
روس جماعت به فکر افتاده است در رقابت با انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها در تصاحب جهان کم نیاورد! از ایران ما هم خلیج‌فارسش را می‌خواهد و دریای آزادش را.
n re
مملکت‌داری بسی سخت است و دشوار.
محمدرضا میرباقری
خاطرات تلخ، اوقاتمان را هم تلخ می‌کند! از اول این فرانسوی‌ها نمکدان‌شکن بودند. دستمان را هم که تا مرفق در دبهٔ عسل کردیم، تا گاز نگرفتند، رها نکردند. حالا چه شده فرنگی‌ها دلسوز حال و احوالات ما شده‌اند؟!
F.m
در مقابل گردن‌کش، گردن‌کش باش. گردن کج کنی، گردنت را خواهد زد.
نَــسـی
ایها الناس، حرف اول و آخر من با شما جماعت این است: اگر در مقابل زیاده‌خواهی اجنبی کوتاه بیایید، تا آخرین حد خفت و خواری باید بروید!
روژینا
همان‌طور که دوست داشت، شد. پهلوان‌محمد هم کبوتر جلد حرم شد. رخصت پرواز را از آقا گرفت! پرنده باید خودش بخواهد که بپرد. بال پریدن را که خدا داده. اراده‌اش را هم داده! مشکل آنجاست که پرنده‌های بسیاری گرفتار زمین شده‌اند! می‌ترسند اگر پرواز کنند، همین چند دانه گندم پیش پایشان را از دست بدهند. بی‌خبر از آنکه خیلی از آن گندم‌ها طعمه بوده است که به دام بیفتند و زمینی شوند. آن‌ها که توانستند دل بکنند و در دام نیفتند، پرکشیدند و آسمانی شدند!
مریم غلامی
آقا بهرام مقابل اجنبی و اجنبی‌پرست اگه سرت بالا نباشه، اگه سینت جلو نباشه، اگه عزت نداشته باشی، زمینت می‌زنن! نه اینکه جسمت رو بزنن که باکی نیست! آبروت رو زمین می‌زنن، عزتت رو بر باد! من تو این سید عزت می‌بینم! این سید خونش برای این ملت به جوش اومده! غیرت فرهاد داره این سید برای شیرین‌های این مملکت تا دست دراز اجنبی و اجنبی‌پرست رو قطع کنه! آقا بهرام طناب دار یا جوخهٔ اعدام برای من شیرین‌تره تا ذلت تهمت به پسر حضرت زهرا! آقا بهرام، سیدالشهدا اگه امروز عزیزه، اگه سالاره، اگه پرچمش بالاست بین لوتی‌ها، چون سر خم نکرد جلوی اشقیا! بدنش افتاد وسط گودی قتلگاه زیر دست‌وپا ولی عزتش نه!
مریم غلامی
«نفس من، امروز سالگرد افسون‌کردن پسر ساده روزنامه‌نگار است توسط دخترک موشرابی در پیاده‌رو جلوی دفتر روزنامه. آغاز هم‌نفسی!»
Maedeh
سیدالشهدا اگه امروز عزیزه، اگه سالاره، اگه پرچمش بالاست بین لوتی‌ها، چون سر خم نکرد جلوی اشقیا! بدنش افتاد وسط گودی قتلگاه زیر دست‌وپا ولی عزتش نه! جسمش خاکی شد ولی اسمش نه!»
زهره
بی‌غیرتی از سروکولتون می‌باره بی‌شرف‌های بی‌وجدان. این آب‌وخاک هنوز جوونمرد داره که نذارن چهار تا لاابالی مزدور به ناموسشون دست‌درازی کنن. وقتی خری مثل رضاپالانی بشه شاه مملکت، چهار تا کُرّهٔ زبون‌نفهم هم لگدپرونی می‌کنن. صاحب سگ که دزد گله باشه، از گوشت قربونی همون گوسفندها، شکم سگ رو سیر می‌کنه تا واق‌واق اضافی نکنه. خراب بشه ظلم‌خونهٔ رضاپالانی که دم‌تکون‌دادنش برای اجنبی‌جماعته و پارس‌کردنش برای ما مردم.
fa,3in
پسرم! درست است که من به‌اندازه پیشینیان عمر نکرده‌ام؛ امّا در کردار آن‌ها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی از آنان شده‌ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‌ام.
محمدرضا میرباقری
کبوتر اگه جلدت بشه، اگه رفیقت بشه، اگه همدمت بشه، هیچ‌وقت تنهات نمی‌ذاره. پروانه اگه از گشتن دور شمع خسته شد، این کبوترها هم خسته می‌شن، رفیق! - جلدت بشه یعنی چی محمدآقا؟ - یعنی اون گرفتار مرامت بشه و تو هم گرفتار معرفتش. اون‌وقت هر ملقی که تو آسمون خدا می‌زنه، تو روی زمین عشق‌وحالش رو می‌بری. - یعنی یه جورایی عشق‌وعاشقیه؟ - آره قربونت برم! آخر عشق‌وعاشقیه.
روژینا
چند قدمی پیش رفتم و آهسته‌تر گفتم تا ندیمان و درباریان شاه نشوند: «عذرخواهم از جنابتان، منظورم از گلستان کاخ مجللتان نبود قربان، که در تهران و شیراز و تبریز و اصفهان، تا ندارد این گلستان! منظور معاهدهٔ گلستان بود که با روس‌بستید. از آن بگویید تا مردم بدانند با حسن‌درایتتان چه خدمتی به رعیت قدرنشناس و نمک‌به‌حرام کرده‌اید.» - خب پدرسوخته از اول بنال از ما چه می‌خواهی. بی‌جهت ما را خسته می‌کنی برای گفتن چند موضوع بی‌اهمیت!
mmz_133
«سرتان به کار خود باشد.»
n re
لوتی‌بودن به اسم نیست، به سینهٔ کفتری و دستمال یزدی و کلفتی سبیل نیست. به غیرت و به مرامه. لوتی دست اجنبی رو می‌شکونه اگر سمت ناموس این مردم دراز بشه. لوتی خاکیه در اوج قدرت. لوتی دستگیره در اوج نداری. لوتی آخر معرفته تو زمونهٔ بی‌معرفت‌ها. لوتی مرده تو دورهٔ نامردی‌ها.
Ali Ghamari
دهنت تنگ‌تر از دیده مور دل من تنگ‌تر است از دهنت
Maedeh
آقا بهرام مقابل اجنبی و اجنبی‌پرست اگه سرت بالا نباشه، اگه سینت جلو نباشه، اگه عزت نداشته باشی، زمینت می‌زنن! نه اینکه جسمت رو بزنن که باکی نیست! آبروت رو زمین می‌زنن، عزتت رو بر باد! من تو این سید عزت می‌بینم! این سید خونش برای این ملت به جوش اومده! غیرت فرهاد داره این سید برای شیرین‌های این مملکت تا دست دراز اجنبی و اجنبی‌پرست رو قطع کنه! آقا بهرام طناب دار یا جوخهٔ اعدام برای من شیرین‌تره تا ذلت تهمت به پسر حضرت زهرا!
شکیبا
از سگ هار بترس. از سگ هاری که رفیق گرگ باشه، بیشتر!
ati rad
فریب امان‌نامهٔ دشمن را نخورید که نان را، حتی به بهای خون هم ندهند!»
ati rad
رفیق‌باز بودی یا نه؟ آدم رفیق‌باز جونش برای رفیقش درمی‌ره. خار به پای رفیقش بره، انگار تیغ به چشمش رفته. آهش به آه رفیقش بنده. دَمش به دَم رفیق. رفیقت که حالش خوب باشه، حالت خوبه. وای به روزی که رفیقت زمین‌گیر بشه و امید از خونش کوچ کنه و بره. غصهٔ رفیق از غصهٔ خود آدم سنگین‌تره. کمر رو خم می‌کنه و مو رو سفید.
شهید زهره بنیانیان
میرزا شیرازی فرموده است: «بسم الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان است؛ حرره الاقل، محمدحسن الحسینی»
BookWorm
صاحب قلیان‌خانه‌ای خود یکی یکی از قلیان‌ها را در پیشگاه دکانش می‌شکست و شاگردش با تعجب نظاره‌اش می‌کرد. - مشتی چه می‌کنی؟ بدبخت می‌شویم! نانمان آجر شد! - مگر فتوای میرزای شیرزای را نشنیده‌ای؟ آن‌قدر وقیح نشده‌ام
شکیبا
در مقابل اجنبی اگر گردن کج کردی، تا به زانویت ننشاند، دست‌بردار نخواهد بود. وقتی سر تسلیم فرودآوردی، سر ذلت هم باید فرودآوری. وقتی خودت را علیل نمایاندی، او را برای ذلیل‌کردن خودت حریص کردی. در مقابل متکبر باید متکبر بود. در مقابل گردن‌کش، گردن‌کش باش. گردن کج کنی، گردنت را خواهد زد.
ati rad

حجم

۱۴۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

حجم

۱۴۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۲۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۷۰%
تومان