بریدههایی از کتاب قوانین چارتین
۴٫۱
(۵۷)
«هر مردی در نقطهای معین فرو میریزد.»
Enigma
«هر مردی در نقطهای معین فرو میریزد.»
n re
«فقط در انتخاب شریکت عجله نکن... هرچقدر هم که سنت بالا باشد، باز سالهای دیگری برای زندگی با او داری. کسی را انتخاب کن که یک سال از عمرت را تبدیل به صد سال کند
کیم سابو
چارهای جز رفتن برایم نماند... اما رفتن به کجا؟
n re
با هزاران آرزو در منطقهای که آرزو در آن معنایی نداشت.
n re
هرکسی قدرت را در دست دارد، همانی است که تاریخ را مینویسد.
کاربر ۱۵۱۶۶۸۵
با هزاران آرزو در منطقهای که آرزو در آن معنایی نداشت.
کوکتل مولوتوف
سپس مراسم اعدامها شروع شد. توقع داشتم همهٔ جوانهایی که به سرقت از مدرسه متهم شده بودند در مقابل چشم مردم اعدام شوند، اما فقط سه نفر از آنها را اعدام کردند. حیدر در میان آنها نبود. فهمیدم اربابان چارتین ترجیح دادهاند در هریک از روزهای غفران، فقط سه نفر از آنها را اعدام کنند تا بتوانند حداقل برای چهارماه مردم را سرگرم نگه دارند.
همسایه
«هر مردی در نقطهای معین فرو میریزد.»
n re
هر مردی در نقطهای معین فرو میریزد.
Parinaz
«میگویند هیچوقت خوشیهایشان تمام نمیشود...»
نور
هرکسی قدرت را در دست دارد، همانی است که تاریخ را مینویسد.
نور
از نهادش برآمد و گفت: «خیالپردازان مأوایی جز زندان یا جنون ندارند.»
گفتم: «دوست من، فقط در سرزمینهایی وضع به این منوال است که ظلم بر آنها حاکم است.»
کاربر ۲۵۰۶۴۴۰
«تعداد نسالیهایی که مرتکب جرم میشوند، بهطور چشمگیری کم شده و طبعاً اعدامهای روز غفران هم کم شده. اعدام نسالیها نوعی هیجان و سرگرمی به مراسم آن روز میبخشد و بحث و سخن در این مورد، یک ماه کامل و تا روز غفران آتی ادامه دارد؛ بهاینترتیب ذهن مردم از اشراف چارتین منحرف میشود. اما بدون این هیجان، مردم اندکی متوجه اربابهایشان میشوند و وقتی متوجه اربابهایشان بشوند، این اربابها هیچگاه خواب راحت به چشمشان نمیآید.»
همسایه
سپس به نسالیهایی نگریست که دور میزهای دیگر نشسته بودند و گفت: «بهنظر میرسد آنچه در طی چندین قرن گذشته برای نسالیها رخ داده، چنان طراحی شده که تا دنیا دنیاست، این وضعیت بر همین منوال باقی میماند. همهچیز در یک چارچوب تعیینشده و با نظارتی دقیق رخ میدهد. ارتکاب جرم، جهل مطلق، کودکان زنازاده، اعدام نسالیها، گرفتن روح و ترغیب مردم برای تبدیل شدن به افرادی مطرود... همهٔ مردم از تمام این امور اطلاع دارند و زیرنظر اربابان چارتین تن به این کارها میدهند. اما اگر از این چارچوب تخطی بشود، برای حفظ این نظام، سرکوب شروع میشود.»
همسایه
چارهای جز رفتن برایم نماند... اما رفتن به کجا؟
n re
«روح، جسم را رهبری میکند
n re
«وقتی چهلسالگی را پشت سر بگذاری، تنها یک احساس در تو جریان دارد... اینکه واقعاً چیزی از عمرت باقی نمانده و تو در زندگیات کار چندانی انجام ندادهای...!»
n re
«ما تا وقتی در سرزمین خودمان ارزش نداریم، در هیچکجای دنیا ارزشی نداریم.»
نور
«راست گفتهاند که لحظهای هست که بعد از آن دیگر هیچوقت زندگی به روال قبلش برنمیگردد.
نور
هرکسی قدرت را در دست دارد، همانی است که تاریخ را مینویسد.
Parinaz
«چرا چارتین را ترک نمیکنیم؟»
گفت: «ما تا وقتی در سرزمین خودمان ارزش نداریم، در هیچکجای دنیا ارزشی نداریم.»
a2sa
مادرم همیشه درمورد آنها میگفت: «برای این زندگی میکنند که اعدام شوند... روح گناهکار هیچوقت از ارتکاب جرم دست نمیکشد...»
MEHRSA
با ناراحتی سرش را تکان داد. حرفم را تکمیل کردم: «فقط سه نفر از جوانها اعدام شدند.»
با لحنی اندوهگین گفت: «بله، کمی قبل فهمیدم. میخواهند ماههای دیگر هم بتوانند مردم را سرگرم کنند.»
همسایه
«بزرگ میشوی و بهمرورزمان درک میکنی که اموری هستند که هیچوقت نمیتوانیم تغییرشان بدهیم... ر
n re
در مراسم اعدام یکی از گناهکاران بار دیگر همهمهٔ حاضران خاموش شد و با پایان موسیقی، دو سرباز بالای سکو رفتند. زنی را دنبال خود میکشیدند که سرش را با پارچهای سیاه پوشانده بودند. وسط سکو ایستادند. سپس یکی از آنها پارچه را از روی سر زن برداشت، موهایش روی صورتش افشان شد. قاضی بار دیگر از جایش برخاست. خطابهٔ دیگری خواند تا افسر اعدام برود بالای سکو. افسری که ما او را «تیرانداز سکو» مینامیدیم. چند قدم دورتر از آن زن، مثل عَلَم ایستاده بود و به جمعیت نگاه میکرد تا سکوت حکمفرما شود. آهسته در گوش ندیم گفتم: «الان صدای گلوله میشنوی و بعد صدای هلهلهٔ زنی که روح این زن را برای کودکش بهدست آورده.»
valencia
سپس زمین بر اجدادمان خشم گرفت و به همین دلیل آب رود، هر روز کم و کمتر شد تااینکه کاملاً خشک شد.
کیم سابو
از ندیم پرسیدم:
«چرا چارتین را ترک نمیکنیم؟»
گفت: «ما تا وقتی در سرزمین خودمان ارزش نداریم، در هیچکجای دنیا ارزشی نداریم.»
hamid
علیرغم اینکه آنموقع سنم کم بود، اما از صمیم قلب به یک چیز ایمان داشتم؛ مرگ روی سکوی میدان، هزار بار بهتر از زندگی بدون کرامت است
hamid
«زنان چارتین فقط به شوهرانشان تعلق دارند و مردهای دیگر، چیزی جز مصیبت و گرفتاری برای آنها بههمراه ندارند...»
نور
حجم
۱۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
تومان