بریدههایی از کتاب مساله مهدویت: ویژگیهای امامعصر (عج)
۴٫۵
(۲۹)
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فـدای او شـد و جــان نیز هـم
F313
یاد حرف واعظی افتادم که میگفت: وقتی بیچاره شدید، بگویید:
یَا صَاحِب الزّمان اَدرکنِی یَا صَاحِب الزّمان اَغِثْنی؛ ای صاحب الزمان مرا دریاب! ای صاحب الزمان به فریاد من برس!
sadeghi
برخی عباداتشان هم دنیایی است و برخی کارهای دنیاییشان هم خدایی است
F313
اگر بدانیم حتی به یک نیت و فکر خوب، به یک حمد گفتن در هنگام بلا و سختی چقدر محتاجیم و تا چه اندازه کارگشاست که آخرتی را تأمین میکند، آن وقت به سادگی از کارهای خیر نمیگذریم و تلاش و سعیمان صد چندان میشود.
sadeghi
به تعبیر مرحوم آیت الله بهجت، بین دهان و گوشمان کمتر از یک وجب فاصله است. وقتی سلام میدهیم و حرفی میزنیم، قبل از اینکه صدایمان به گوش خودمان برسد، به گوش او رسیده است
F313
سید بن طاووس در توصیههای خود به فرزندش میگوید: صدقه و دعا برای سلامتی حضرت را مقدم بر صدقه و دعا برای عزیزانت قرار بده که باعث میشود حضرت به تو توجه و احسان کند.
sadeghi
کسانی هستند که کارهایشان را به عشق خدا و اهل بیت انجام میدهند و همین که خدا راضی باشد برای آنها کافی است. همینکه لبخندی بر لب امام زمان عجل الله تعالی فرجه بیاید کافی است. در بند حاجتی نیستند.
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
در بنـد آن مبـاش کـه نشنید یـا شنید
sadeghi
سلمانی که اگر یک روز دیر در خانۀ اهل بیت میرفت، گله میکردند و میفرمودند: سلمان ما دلمان تنگ میشود، چرا اینقدر دیر میآیی؟!
ای که مرا خوانده ای ،راه نشانم بده
فرمودند: حاج علی امام زمانت را میشناسی؟ عرض کردم: بله، چگونه نشناسم؟! فرمودند: به او سلام بده. من عرض کردم: «اَلسّلامُ عَلَیک یَا حُجَه الله یَا صَاحِب الزّمانِ یَاابْنَ الحَسَن! » ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «وَ عَلَیکَ السَّلامُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه! »
F313
سال ۲۶۰ هجری امام عسکری عجل الله تعالی فرجه در ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند. در آن زمان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه حدود پنج ساله بودند. ظاهر شدند و بر پدرشان نماز خواندند. در همان زمان حکومت وقت فهمید که موعود متولد شده است. از اینرو به شدت درصدد دستگیری حضرت برآمدند. و از همین سال دوران غیبت صغری شروع شد. حضرت در طول ۶۹ سال، یعنی تا سال ۳۲۹ هـ. ق توسط چهار نائب و نماینده با مردم ارتباط داشتند.
پس از آن تاکنون که حدود هزار و صد و اندی سال میگذرد، دوران غیبت کبری بوده است. حضرت خود به آخرین نائبش علی بن محمد سمری فرمودند: دیگر غیبت تامه شروع شده و باب نیابت خاص بسته شد و مردم باید از طریق نائبان عام، یعنی فقهای دینشناس با تقوا و اهل عمل و عادل، دین خود را بگیرند و به آن عمل کنند. در واقع شروع مسألۀ مرجعیت و ولایت فقیه از همینجاست.
sadeghi
از طرف حکومت وقت برای شیعیان یک بلای بزرگی به وجود آمد. علمای شیعه سه روز از حاکمانشان مهلت خواستند و سه نفر از اخیار و خوبان علمای بحرین قرار گذاشتند که هر شب یکی از آنها به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه استغاثه کند و چاره را از حضرت بخواهد.
شب اول نفر اول رفت و نتیجهای نگرفت. شب دوم هم نتیجهای حاصل نشد. شب سوم همین عالم بزرگوار، محمد بن عیسی، مضطرانه به حضرت توسل جست و استغاثه کرد که «اَلْمـُسْتَغَاثُ بِکَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ؛ ای امام زمان، به تو استغاثه میکنیم! » حال عجیبی پیدا کرد. و نهایتاً توانست خدمت حضرت برسد و حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه راه چاره را به او فرمودند.
بعد جناب محمد بن عیسی از حضرت سؤال کردند: آقا، چرا همان شب اول که فلان عالم استغاثه کرد، جواب ندادید؟ حضرت فرمودند: شما خودتان سه روز مهلت خواستید. اگر همان روز اول این حال اضطراری را که تو داشتی آنها داشتند و آنچنان که امروز آمدی میآمدند، همان اول پاسخ گرفته بودند. تازه مضطر شدید و کلید گنج را به دست آوردید.
sadeghi
مرحوم حاج اسماعیل دولابی میفرمود: فقط گریههایتان را برای اهل بیت، برای امام رضا علیه السلام نبرید. آقا گله میکند که چرا فقط گریهها و گرفتاریهایتان را پیش ما میآورید. خندههایتان را هم بیاورید. چرا فقط در وقت ناخوشی و بلا و گرفتاری یاد من میافتید. در خوشیها هم بیایید. من میخواهم خندههایتان را هم ببینم.
f.key
«اضطرار احتیاجی است که به ناچاری رسیده باشد. » و در یک کلام اضطرار یعنی بیچارگی و درماندگی.
کلیدیترین مطلبی که در مسألۀ ظهور و فرج امام عصر عجل الله تعالی فرجه کارگشا است، همین اضطرار و بیچاره و درماندۀ او شدن است. اینکه انسان به جایی برسد که باور کند تنها راه اوست و راه دیگری وجود ندارد. تنها دارو و درمان اوست و داروی دیگری نیست.
اضطرار است که کلید گشایش قفلهاست، نه صرفاً معرفتهای علمی و عقلی و قلبی، و نه صرفاً اثبات وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه و نه حتی انتظار او.
sadeghi
کوچک را میبینی که حرمت بزرگتر را حفظ نمیکند و او را کوچک میشمرد.
وَ رَأَیْتَ الْجـَارَ یُؤْذِی جَارَهُ وَ لَیْسَ لَهُ مَانِع؛ و همسایه را میبینی که همسایهاش را میآزارد و هیچ چیز هم مانعش نیست.
وَ رَأَیْتَ الْعُقُوقَ قَدْ ظَهَرَ وَ اسْتُخِفَّ بِالْوَالِدَیْن؛ و میبینی عاق شدن و نفرین ظهور پیدا کرده، والدین کوچک شمرده میشوند.
وَ رَأَیْتَ الْأَرْحَامَ قَدْ تَقَطَّعَتْ؛ و میبینی خویشاوندی و صله رحم از بین میرود.
sadeghi
نادرشاه برگشت دید این شفا گرفته و خوب شده است. گفت: تو تا حالا با امام رضا شوخی میکردی. گدا نبودی. اگر ضجهای که امروز زدی شش سال پیش میزدی، همان اول شفایت را گرفته بودی
F313
سید بن طاووس در توصیههای خود به فرزندش میگوید: صدقه و دعا برای سلامتی حضرت را مقدم بر صدقه و دعا برای عزیزانت قرار بده که باعث میشود حضرت به تو توجه و احسان کند
F313
ما نباید شأن امام معصوم و حجت بزرگ الهی را در حدّ یک مشکل گشا و کار راه انداز گرفتاریها و به عنوان وسیلهای برای شفای بیماران، ادای قرضها و رفع گرفتاریها بدانیم و بس. آنها برای آدم درست کردن آمدهاند. آمدهاند امثال سلمان و ابوذر درست کنند.
f.key
عاشق که شد کـه یار به حالش نظر نـکرد؟
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
F313
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
F313
کسانی هستند که کارهایشان را به عشق خدا و اهل بیت انجام میدهند و همین که خدا راضی باشد برای آنها کافی است. همینکه لبخندی بر لب امام زمان عجل الله تعالی فرجه بیاید کافی است. در بند حاجتی نیستند.
F313
حجت خدا باید حضور در زندگی عینی و عملی ما پیدا کند و ما هم عرصههای زندگی را با او تنظیم نماییم.
به هر میزان که او در زندگی فردی و جمعی ما حاضر باشد ما منتظریم و همین معیار خوبی است که درصد خلوصمان را با آن محک بزنیم. انشاءالله منتظر باشیم.
sadeghi
هیچ بندهای دستش را به سوی خدای عزیز و جبار بلند نمیکند، جز آنکه خداوند عزوجل حیا میکند از اینکه آن را خالی برگرداند. پس هرگاه یکی از شما دعا کرد، دستش را بر نگرداند، جز اینکه بر صورت و سر خود بکشد.
خدا به دست دعا کننده چیزی میدهد و حیا میکند کسی از در خانۀ او دست خالی برگردد. لذا دستی که به سوی او دراز شده را بر سر و صورت بکشید که خدا در آن چیزی نهاده است.
sadeghi
یکی از جفاها و ظلمهایی که به امام زمان عجل الله تعالی فرجه شده است، این است که در اثر جهالت و بیمعرفتیها و یا در اثر بدمعرفی کردن و یا غرضورزیها، امام زمان عجل الله تعالی فرجه به عنوان چهرهای خشن که ـ نعوذبالله ـ به کسی رحم نمیکند و با شمشیرش از کشته پشته میسازد و جوی خون راه میاندازد و سختگیر است معرفی شده است.
این تبلیغ منفی میل به آمدن و ظهور حضرت را در برخی از بین برده است. میگویند: اگر حضرت بیاید با ما که گنهکار و آلوده هستیم سخت برخورد میکند. پس چرا برای ظهورش دعا کنیم؟!
یا میگویند: ما گنهکار و آلوده هستیم. نمیتوانیم جزو یارانش باشیم. پس در حکومت و دولت حضرت جایگاه و ارزشی نخواهیم داشت. لذا آمدنش برای امثال ما حسنی نخواهد داشت تا برای ظهورش دعا کنیم.
اینها افکار کاملاً اشتباه و خلاف واقعی است. اگر کسی قدری معرفت نسبت به چهرۀ مهربان و قلب رئوف امام زمان عجل الله تعالی فرجه داشته باشد، میفهمد در حق ایشان چقدر جفا و ظلم شده و این گمانها در حق آن حضرت به دور از واقعیت است.
sadeghi
کسی که حق الناس بر گردن دارد، همانند کسی است که با زنجیر نامرئی به زمین بسته شده و راه پرواز و صعود به ملکوت از او گرفته میشود.
sadeghi
یک بار وقتی شب از مسجد به منزل برمیگردد و رساله را میبیند، متوجه میشود که مسألۀ شرعی را اشتباه به مردم گفته است.
شبانه راه میافتد و یکی یکی در خانۀ کسانی که پشت سرش نماز خوانده بودند و آنها را میشناخت، میزند و میگوید: آقا من مسأله را اشتباه گفتم و درستِ آن چنین است.
یکی از اهالی میگوید: حاج آقا، حالا چه عجلهای داشتید؟ خودتان را به زحمت انداختید. فردا شب بعد نماز تصحیح میکردید و درستش را میگفتید. آقا شیخ مرتضی زاهد میگوید: عزیزم، شما عجله ندارید. شاید حضرت عزرائیل علیه السلام عجله داشته باشد و امشب آخرین شب عمر من باشد
F313
یاد حرف واعظی افتادم که میگفت: وقتی بیچاره شدید، بگویید:
یَا صَاحِب الزّمان اَدرکنِی یَا صَاحِب الزّمان اَغِثْنی؛ ای صاحب الزمان مرا دریاب! ای صاحب الزمان به فریاد من برس!
F313
به قول مرحوم شیخ رجبعلی خیاط: من دلم برای خدا میسوزد. مشتریان خدا کماند. همه به همه جا میروند، جز درِ خانۀ خدا!
f.key
یکی از عاشقان امام زمان عجل الله تعالی فرجه که تا همین سالهای اخیر زنده بود و دل پرسوز و اشک روانی داشت، یکمرتبه برای زیارت امامزاده آقاعلیعباس که در اطراف کاشان است رفت. آنجا نجواهایی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه کرد و توسلاتی داشت. آنقدر اشک ریخت وگریه کرد تا بیحال شد و بر زمین افتاد.
دورش را گرفتند. یکی آب قند آورد. یکی آب به صورتش میزد. یکی گفت: بروید طبیب بیاورید. در همین حین چشمش را باز کرد و گفت: لازم نیست طبیب بیاورید، خود طبیب من را به این روز انداخته است.
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فـدای او شـد و جــان نیز هـم
sadeghi
برادران پیامبر در آخر الزمان
البته در همین تاریکیها بعضی مثل خورشید میدرخشند و پاکی خودشان را حفظ میکنند. در جو قرار نمیگیرند و هنر آدمهای بزرگ همین است.
چرا قرآن اینقدر از یوسف یاد میکند؟ چون در جایی که همه چیز برای گناه و آلودگی فراهم بود، خودش را عفیف نگهداشت.
اینها همان برادران پیامبر در آخر الزمان هستند که حضرت مشتاق دیدارشان بود و میفرمود: هر یک از آنها اجر پنجاه نفر از اصحاب من را دارند؛ چرا که بر سختیهای این دوران صبر کردند و دین خود را حفظ کردند و به امام خود خیانت نکردند.
sadeghi
خدا رحمت کند آیت الله مرعشی نجفی را که میفرمود: من صبح که از خانه بیرون میآیم، خدا را به چهارده معصوم قسم میدهم که ظهر دیندار برگردم
F313
حجم
۱۶۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۱۳ صفحه
حجم
۱۶۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۱۳ صفحه
قیمت:
۳,۵۰۰
تومان