دانلود و خرید کتاب‌های محمد بهمن بیگی (الکترونیکی و صوتی)

محمد بهمن بیگی

درباره زندگی و کتاب‌های محمد بهمن بیگی

محمد بهمن بیگی (Mohammad Bahmanbeigi) نویسنده‌ی ایل قشقایی و بنیان‌گذار آموزش و پرورش عشایری بود. او که خود یک عشایرزاده بود و کودکی‌اش را در میان عشایر و ییلاق و قشلاق کردن‌ها گذرانده و وضعیت عشایر و بی‌سوادی‌شان را از نزدیک مشاهده و لمس کرده بود، بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه بر آن شد تا اگر می‌تواند سروسامانی به وضعیت عشایر بدهد. به‌همین منظور تصمیم گرفت به کودکان قشقایی خواندن و نوشتن بیاموزد، هرچند که در این راه با مشکلاتی هم مواجه بود، مانند ناسازگاری معلم‌های شهری با زندگی عشایری و عدم حمایت وزارت آموزش و پرورش و غیره. اما او تسلیم نشد و با تعلیم و به‌کارگیری عشایر داوطلب برای معلمی این کار را به سرانجام رسانید. او به پاس خدمات ارزنده‌اش در مبارزه با بی‌سوادی جایزه‌ی ویژه‌ی بین‌المللی کروبسکایا را از طرف سازمان جهانی یونسکو دریافت کرد.

بیوگرافی محمد بهمن بیگی

محمد بهمن‌بیگی فرزند محمودخان از ایل و طایفه‌ی بهمن‌بیگلوی استان فارس بود. او در ۲۶ بهمن ۱۲۹۸ در هنگام کوچ ایل در محلی میان لار و فیروزآباد به‌دنیا آمد و در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ در شیراز دیده بر جهان فرو بست. بهمن‌بیگی تا ده‌سالگی زندگی عشایری داشت تا اینکه پدرش به دلیل شرکت در شورش‌های عشایری بین سال‌های ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ به تهران تبعید شد و حدودا یازده‌سال را در تبعید به‌همراه خانواده‌اش گذراند، سال‌هایی که براساس گفته‌های خود وی دوران فلاکت‌بار و بسیار سختی برای او و همه‌ی اعضای خانواده‌اش بوده است. او که پدرش از یکی از بزرگان ایل بهمن‌بیگلو بود و از ذهن باز و مترقی برخوردار بود، از همان کودکی سواد را نزد مباشر پدرش تعلیم دید. در زمان تبعید نیز پدرش نام او را در مدرسه نوشت و چنین شد که او تحصیلاتش را ادامه داد و متعاقب آن به دانشگاه رفت و مدرک خود را در رشته‌ی حقوق از دانشگاه تهران اخذ نمود. در همین ایام تحصیلش بود که دوستی و مراوده‌ی او با پرویز ناتل خانلری، صادق هدایت، مجتبی مینوی و کریم کشاورز شکل گرفت. بهمن‌بیگی پس از فارغ‌التحصیلی و به‌خاطر علاقه‌ی شدید و قلبی‌اش به ایل و زندگی عشایری دوباره به دامان طبیعت و ایل بازگشت و دستیار ایلخان جدید ایل قشقایی شد. اما با فشار اقوام و آشنایان دوباره به تهران بازگشت و مدتی را در دادگستری دزفول و ساوه مشغول به کار شد. حدود دو سال هم کارمند بانک ملی در تهران بود. اما هیچ‌یک از این مناصب او را راضی نمی‌کرد، برای همین دوباره راه ایل را در پیش گرفت و به آرزوی دیرینه‌اش شغل شریف معلمی جامه‌ی عمل پوشانید.

معرفی آثار محمد بهمن‌بیگی

بهمن‌بیگی در زندگی طولانی و پربار خود، علاوه بر خدمات ارزشمندی که در بهبود زندگی مردمان ایل و سوادآموزی کودکان عشایر انجام داد، چند کتاب نیز تألیف و منتشر کرده است. اولین کتاب او با عنوان عرف و عادت در عشایر فارس در ۱۳۲۴ منتشر شد. این کتاب همان‌گونه که از نامش برمی‌آید، درباره‌ی آداب و رسوم ایل قشقایی و عشایر خطه‌ی فارس است که بهمن‌بیگی با توجه به میراث خود از ایل قشقایی به توصیف سنن و رسوم زیبای ایل و همین‌طور سختی‌ها و مشکلات زندگی عشایری پرداخته است.

بهمن‌بیگی در کتاب «اگر قره‌ قاج نبود» خاطرات دوره‌های مختلف زندگی‌اش را از کودکی و جوا‌نی، جنگ جهانی دوم و چادرهای سفید مدارس عشایری در دامان طبیعت زیبای فارس مرور می‌کند. این کتاب که مجموعه‌ای از حکایت‌های داستانی و خاطره است در ۱۳۷۴ در تهران منتشر شد.

«بخارای من، ایل من» اثر دیگر بهمن‌بیگی است که حدودا چهل سال پس از انتشار اولین کتابش در ۱۳۶۸ منتشر شد. این کتاب یک مجموعه‌داستان کوتاه است و باز هم درباره‌ی زندگی مردمان ایل قشقایی که با خاطرات و تجارب شخصی نویسنده آمیخته شده و سفری دل‌انگیز را به دل طبیعت فارس و کوچ‌گاه‌های ایل قشقایی برای خوانندگان کتاب می‌آفریند.

کتاب «به اجا‌قت قسم» چهارمین اثر بهمن‌بیگی است که در ۱۳۷۹ در شیراز به‌چاپ رسید. این کتاب نوعی گزارش و خاطره‌نویسی درباره‌ی دوران فعالیت بهمن‌بیگی در زما‌نی است که مشغول آموزش به عشایر و معلمی بود.

آخرین اثر بهمن‌بیگی «طلای شهامت» نام دارد که نا‌مش خط فکری و باور قلبی نویسنده را یدک می‌کشد. بهمن‌بیگی معتقد بود ریشه‌ی بدبختی و توسری‌خور شدن انسان‌ها از نداشتن شهامت است و در طول دورانی که کودکان عشایر را تعلیم و تربیت می‌کرد همواره خود و دیگران را از برخورد قهری و جبری با کودکان برحذر می‌داشت. این کتاب که در ۱۳۸۶ منتشر شد، درباره‌ی فرار او از شیراز به تهران در جریان انقلاب به اتهام خیانت، پس از عمری آموزش و تعلیم کودکان عشایر است.

این بزرگمرد ایل قشقایی که به پدر آموزش عشایری ملقب است، خدمات بسیاری را برای بهترشدن وضع زندگی عشایر ایران به‌خصوص ایل قشقایی انجام داد که از میان آن‌ها می‌توان به تأسیس مدارس سیار عشایری در ۱۳۳۱ و دانشسرای عشایری در ۱۳۳۶ و کتابخانه‌ها و سینماهای سیار در ۱۳۵۶ اشاره کرد.

سبک نویسندگی بهمن‌بیگی

بهمن‌بیگی آثارش را به شیوه‌ی خاطره‌نویسی و گزارش‌نویسی، با نثری روان و ساده و عاری از هرگونه پیچیدگی‌های زبانی و با جملاتی کوتاه و آمیخته با آرایه‌های ادبی‌ نظیر تشبیه و استعاره می‌نوشت. سبکی که به زیباییِ توصیفات او از زندگی عشایری، دشت و طبیعت زیبای فارس و کوچ‌گاه‌ها می‌افزود. او در نوشته‌هایش علاوه بر این توصیفات زیبا، از مشکلات ایل و زندگی عشایری نیز سخن می‌گفت.

نظرات و سخنان بزرگان درباره‌ی محمد بهمن بیگی

بزرگ علوی درباره‌ی او چنین نوشته است: «دوست عزیز جناب آقای بهمن‌بیگی، بخارای من ایل من را با نهایت ذوق و شوق خواندم و از آن لذت بردم. خدا شما را از ما نگیرد. از این کارها باز هم بکنید تا ادبیات جدید ایران غنی‌تر شود.»

سیمین دا‌نشور نیز درباره‌ی او چنین گفته است: «دوست سالیان درازم، محمد بهمن‌بیگی عزیزم، شاهکارت بخارای من ایل من، تحفه‌ی نوروزی من به دوستا‌نم بود.»

عبدالحسین زرین‌کوب در پیامی خطاب به او نوشته است: «دست عزیزت مریزاد. خاطرت شاد و خوش باد. آقای بهمن‌بیگی بسیار گرامی، اگر قره قاج نبود من و بسیاری دیگر از لذت خواندن این خاطرات دلکش و شیرین محروم می‌ماندیم.»

یادمان‌ها و قدردانی‌ها

عشایر ایلات خمسه در ۱۳۸۲ برای یک عمر تلاش و کوشش مجدّانه‌ی محمد بهمن‌بیگی از وی تجلیل به عمل آوردند. بهمن‌بیگی در ۱۳۸۴ از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در تهران تجلیل شد و کتابی را نیز با عنوان زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی محمد بهمن‌بیگی منتشر کرد. آوازه‌ی بهمن‌بیگی حتی به اروپا هم رسیده بود و در معرفی‌اش در نشریات اروپایی از لقب منجی عشایر استفاده می‌کردند و مدیر کل اسطوره‌ای خطابش می‌نمودند. پس از درگذشت محمد بهمن‌بیگی در اردیبهشت ۱۳۸۹، ده‌ها هزار نفر از دوستداران او در مراسم تشییع پیکرش در شیراز شرکت کردند و این‌گونه قدردانی خود را نسبت به ایشان ابراز نمودند. در خردادماه ۱۳۸۹ نیز مراسمی برای تجلیل از ایشان در تالار وحدت تهران برگزار شد. در ۱۳۹۶ و در شهر شیراز یک کتابخانه‌ی عمومی به نام او نام‌گذاری شد. در تهران نیز از سردیس وی در خیابان سید جمال‌الدین اسدآبادی رونمایی شد. دانشگاه یاسوج برای بزرگداشت و قدردانی از خدمات ارزنده‌ی او نام محمد بهمن‌بیگی را بر کتابخانه‌ی این دانشگاه گذاشت.