خواجه عبدالله انصاری
زندگینامه و معرفی کتابهای خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری (Abu Isma'il Al-Harawee) ملقب به شیخالاسلام و پیر هرات از ادیبان و عارفان مشهور قرن پنجم هجری است. او در سال ۳۹۶ هـ.ق معادل ۴۰۵ خورشیدی در شهر قُهندز (کهن دز) از هرات، که آن زمان بخشی از خراسان ایران بود (افغانستان کنونی)، متولد شد. نام اصلی شیخالاسلام، عبدالله ابن ابومنصور محمد انصاری هروی است. نسب او به ابوایوب انصاری، صحابه حضرت محمد (ص) میرسد. وقتی پیامبر (ص) از مکه به مدینه هجرت کرد ابتدا در منزل ابوایوب اقامت کرد.
بیوگرافی خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله از همان کودکی با هوش و استعدادی که داشت شروع به حفظ شعر فارسی و عربی کرد و در قرائت قرآن، نوشتن و حفظ حدیث ماهر شد. پدرش برای تربیت علمی و اخلاقی او اهمیت زیادی قائل بود و او را به مجالس علمی و عرفانی علما و مشایخ مشهور میبرد و همین باعث شد او از همان کودکی، با تعالیم اسلامی آشنا و به آن علاقهمند شود؛ ادبیات فارسی و عربی را پدرش به او آموخت و استادان برجستهای را برای آموزش پسرش انتخاب کرد.
او دوران کودکی خود را نزد پدر و مادرش در رفاه مادی و معنوی سپری کرد، وقتی به حدود سیزده، چهارده سالگی رسید؛ پدرش تحتتأثیر جذبههای روحی و معنوی خانواده و اموال خود را ترک کرد و به بلخ رفت و دیگر هرگز به هرات بازنگشت. پس از این، زندگی روی سخت خود را به خواجه عبدالله و خانوادهاش نشان داد و آنها دوران سختی را در فقر و تنگدستی گذراندند.
او در این مدت تحت حمایت مادی و معنوی یکی از واعظان مشهور هرات، ملقب به شیخ عمو، قرار گرفت. شیخ عمو برای خواجه عبدالله انصاری این امکان را فراهم کرد که در نبود پدر نیز تحصیل کند.
تحصیلات و فعالیتها
خواجه عبدالله انصاری، بخش عمدهای از دانش و آگاهی خود را در هرات نزد شیخ عمو و یکی دیگر از علمای مشهور هرات، به نام شیخ عمار، فرا گرفت. در آن زمان، هرات شهری با فضای علمی و فرهنگی غنی و پربار بود. بااینحال، سفرهایی به دیگر مناطق داشت که فرصت دیدار با علمای برجسته زمان خود را برای او فراهم کرد. این دیدارها، نهتنها زمینهساز تبادل اندیشه و تجربه شد، بلکه افقهای علمی و فکری او را نیز گسترش داد. هر ملاقات، دریچهای تازه به روی دانش او گشود و نقش مهمی در تکمیل و تعمیق آموزههایش ایفا کرد. این سفرها، پلی میان آموزههای محلی و اندیشههای علمای شهرهای دیگر ساخت و او را به یکی از چهرههای ممتاز در ادب و عرفان تبدیل کرد.
او در سال ۴۱۷ هـ.ق، هنگامی که ۲۱ ساله بود هرات را به قصد نیشابور ترک کرد تا در آنجا با اساتید بزرگ فقه و حدیث دیدار کند و دانش خود را تکمیل کند. این سفر کمتر از یک سال طول کشید و در همان سال به هرات بازگشت.
در سال ۴۲۳ قمری به پیشنهاد استادش، شیخ عمو، راهی سفر حج شد. وقتی کاروان حج به شهر بغداد در عراق رسید، خبرهایی از ناامنی جادههای عراق و حجاز شنیدند و کاروانیان تصمیم گرفتند به خراسان برگردند. گرچه پیر هرات در این سفر موفق به زیارت خانه خدا نشد، اما در بغداد با ابیمحمد، یکی از مشهورترین محدثان در تاریخ اسلام، دیدار کرد. همچنین، او در توس و بسطام با محدثان دیگری ملاقات کرد که برایش بسیار ارزشمند بود.
یک سال بعد از سفر ناموفقش به حجاز دوباره تصمیم گرفت که به سفر حج برود. در راه این سفر در خانقاه ابن باکویه (به محل جمع شدن و آموزش دیدن صوفیان، خانقاه میگویند)، خواجه ابوسعید ابیالخیر، یکی از عارفان مشهور، را دید. در دامغان هم امکان گفتوگو با صوفی معروفی به نام محمد قصاب آملی برایش فراهم شد. وقتی کاروان حج به ری رسید، به دلایل نامعلومی تصمیم بر این شد که سفر را متوقف کنند و کاروان به هرات برگردد. به همین علت این بار هم خواجه نتوانست به حج برود. در بازگشت از ری، او عارف پارسا، شیخ ابوالحسن خرقانی را دید و این ملاقات تأثیر عظیمی بر روحیه معنوی و فکر او گذاشت. خواجه عبدالله انصاری دربارهی دیدار با خرقانی گفته است: «اگر خرقانی را نمیدیدم، حقیقت را نمیشناختم.»
او بهعنوان عالمی دینی و یک صوفی، با تلاشی خستگیناپذیر به گسترش دانش و معرفت پرداخت و با برپایی کلاسهای درس، زمینهی انتقال علوم دینی و ادبی را به شاگردانش فراهم میکرد. محفلهای علمی او نهتنها فضایی برای آموزش، بلکه بستری برای تبادل اندیشه و پرورش روح حقیقتجویی بود.
چالشها
او بهصراحت با افرادی که به نظرش در راه نادرست بودند، مخالفت میکرد و هرگز از بیان عقاید خود هراسی نداشت. با شجاعت و جسارت، دیدگاههای خود را که بر آموزههای شریعت و قرآن استوار بود بیان میکرد. این پایبندی خواجه به اصول، اگرچه احترام بسیاری را برای او به همراه داشت، اما درعینحال، عدهای را نیز به دشمنی با او واداشته بود.
در سال ۴۳۲ق. جمعی از علما با او مخالفت کردند، حاکم وقت او را از تدریس منع کرد و به شهر شکیوان تبعید شد، در سال ۴۳۵ق. به هرات بازگشت و دوباره کلاسهای درسش را برپا کرد.
مجدداً در سال ۴۳۷ جمعی دیگر از علما به مخالفت با نظرات خواجه عبدالله برخاستند. این عارف پارسا، مجبور شد هرات را ترک کند، او را تبعید کردند و پنج ماه هم در زندان پوشنج سپری کرد. پس از دو سال به هرات بازگشت و تدریس تفسیر قرآن را از سر گرفت.
در سال ۴۵۸ هجری قمری، در دورهی حکومت آلپ ارسلان سلجوقی و وزارت خواجه نظامالملک، مخالفان خواجه عبدالله انصاری با تحریک وزیر، او را متهم به ایجاد ناامنی در هرات کردند. در نتیجه، خواجه عبدالله به فرمان وزیر از هرات اخراج شد و به بلخ پناه برد. بااینحال، ورود او به بلخ نیز با مخالفتهایی از سوی مردم روبهرو شد؛ مردم بلخ به دلیل اعتقادات حنبلی خواجه عبدالله، قصد داشتند مانع حضور او شوند. در این میان، کمالالملک، پسر نظامالملک، از او حمایت کرد و خواجه وارد بلخ شد. خواجه عبدالله مدتی در آنجا ماند و با علمای این شهر معاشرت کرد. همچنین به زیارت مزار پدرش که در بلخ مدفون بود رفت. همان سال با دستور نظامالملک به هرات بازگشت.
این رخداد، یکی دیگر از سختیها و ناملایماتی بود که او در زندگی تجربه کرد. پس از این رویدادها، نظامالملک خواجه عبدالله انصاری را به مناظره دعوت کرد. این گفتوگوها احترام نظامالملک نسبت به خواجه را افزایش داد و او هدایایی به خواجه تقدیم کرد. خواجه عبدالله این کمکها را نه برای خود، بلکه برای شاگردان و نیازمندان صرف میکرد.
درگذشت خواجه عبدالله انصاری
سرانجام، خواجه عبدالله انصاری پس از یک عمر تلاش در راه حفظ و ترویج اصول اسلام و مبارزه با انحرافات، در ذیالحجه سال ۴۸۱ هجری قمری و در سن ۸۵ سالگی چشم از جهان فروبست. او زندگی خود را صرف تقویت ایمان و اخلاق، تربیت شاگردان، و خلق آثاری ماندگار در حوزه علوم دینی و ادبیات کرد. از جمله این آثار، نوشتههای او در تفسیر قرآن، مجموعههای معنوی و اخلاقی، و اشعار فارسی و عربی است که هر کدام جلوهای از اندیشهی بلند او را نمایان میسازند. آرامگاه این عالم بزرگ در نزدیکی هرات قرار دارد و همچنان محل احترام و زیارت دوستداران علم و معرفت است.
جایگاه خواجه عبدالله انصاری در ادبیات ایران
خواجه عبدالله انصاری علاوهبر تسلط بر تفسیر قرآن و روایت حدیث، از نظر ادبی نیز یکی از چهرههای درخشان به شمار میآید. تسلط او بر علوم دینی، ادبیات عربی و فارسی، همراه با مهارت در تفسیر قرآن و حدیث، آثار ارزشمندی از او بر جای گذاشته است. این تواناییها، همراه با ذوق ادبی و پارسایی او، آثارش را در حوزههای علمی و ادبی ماندگار کرده و او را به الگویی برجسته در تاریخ فرهنگ و اندیشه تبدیل کرده است.
شیخالاسلام خواجه عبدالله انصاری تسلط چشمگیری بر شعر داشت و بسیاری از اشعار عربی را حفظ بود. به گفتهی خودش، شمار ابیات عربی که حفظ کرده بود، به صدهزار بیت میرسید. او در هر دو زبان فارسی و عربی شعر سروده و در قالبهایی مانند غزل، قصیده، رباعی، قطعه و مثنوی طبعآزمایی کرده است.
استاد بدیعالزمان فروزانفر، در کتاب تاریخادبیات ایران، شمار اشعار فارسی سروده شده به دست او را ۱۲۰۰ بیت ذکر کرده است. از دیگر تواناییهای برجستهی خواجه، مهارت او در خلق آثار مسجع است. ملکالشعرای بهار او را نخستین سجعساز در ادبیات فارسی معرفی کرده است.
نگاهی به آثار خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری در طول زندگی خود آثار ارزشمندی تألیف کرد که بسیاری از آنها بازتابدهندهی دانش، تقوا و بینش عمیق او در زمینههای دینی و اخلاقی است. افزونبر این، برخی از آثار او نتیجهی یادداشتهایی است که شاگردانش از سخنان او در جلسات درس املا کردهاند؛ البته، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی انتساب آثار مختلف بهجز طبقاتالصوفیه و چند رسالهی دیگر، به خواجه عبدالله انصاری را جعلی دانستهاند.
طبقاتالصوفیه
کتاب طبقات صوفیه، اثری کمنظیر و ارزشمند است که احوال و گفتههای مشایخ تصوف را بررسی میکند. این کتاب که بر پایهی سخنان خواجه در مجالس وعظ و توسط یکی از شاگردانش نگاشته شده، به زبان فارسی هروی است و حاوی واژگان کهنی است که در منابع دیگر کمتر یافت میشود.
کتاب طبقات صوفیه به لحاظ ادبی اثری دلنشین و خواندنی است. از جنبهی زبانی، منبعی بیمانند برای مطالعه واژگان کهن فارسی است که برخی در فرهنگهای لغت ثبت شدهاند و برخی دیگر ناشناخته ماندهاند. ارزش حقیقی این اثر، در محتوای آن است که نشانگر شخصیت دردمند خواجه عبدالله انصاری است. کتاب شامل موضوعاتی متنوعی است و شامل حکایات و مناجات است. در این کتاب، صوفیان به شش طبقه تقسیم شدهاند، از ابوهاشم صوفی، نخستین صوفی تاریخ اسلام، تا ابوعلی دقاق. همچنین فصلهایی دربارهی اصول عقاید و مفاهیم عرفانی ارائه شده که اثر را به منبعی معتبر برای شناخت اندیشههای عرفانی خواجه تبدیل کرده است.
بااینحال، زیبایی و عمق این اثر نیازمند مطالعهی دقیق و کشف و برداشت شخصی است، همچنین برای فهم بهتر این اثر والا و آشنایی عمیق با اندیشههای صوفیانه خواجه عبدالله انصاری میتوان به آثاری که در تفسیر و توضیح این کتاب نگاشته شدهاند رجوع کرد.
سخنان پیر هرات
کتاب «سخنان پیر هرات» مجموعهای از سخنان و اندرزهای خواجه عبدالله انصاری است که در قالب رسالات عرفانی و اخلاقی نوشته شدهاند. این کتاب به موضوعات مختلفی مانند خودشناسی، خداشناسی، سیر و سلوک، تهذیب نفس و عشق الهی میپردازد. خواجه عبدالله انصاری در این اثر مفاهیم عمیق عرفانی را از طریق مناجاتها، موعظهها و نصایح خود بیان کرده و در سه بخش مختلف تنظیم کرده است.
مناجاتنامه
این کتاب مجموعهای از دعاها و نیایشهای عارفانه است که در آن خواجه به راز و نیاز با خداوند میپردازد. این مناجاتها که از شور و عشق الهی سرشارند، توصیف صفات خداوند، طلب مغفرت، و ابراز نیاز به ذات باری تعالی را دربر میگیرند. خواجه عبدالله در این اثر به تضرع، توکل و استغفار پرداخته و از خداوند درخواست میکند تا او را از وسوسههای شیطانی و خواستههای نفسانی حفظ کند.
گنج روز نیاز
این کتاب گزیدهای از اثر «طبقات الصوفیه» است که با همت دکتر محمد سرور مولایی انتخاب و شرح داده شده است. این اثر به بررسی زندگینامهی خواجه عبدالله انصاری و معرفی سخنان و مناجاتهای او میپردازد و مشایخ صوفیه و احوال و سخنان آنها را نیز معرفی میکند. هدف کتاب ارائهی مفاهیم انسانی و عرفانی از میراث ادب فارسی به خوانندگان معاصر است.
نگاهی به نسخه صوتی آثار خواجه عبدالله انصاری
انتشارات نوین کتاب گویا کتاب صوتی آتش و بال پروانه را با گویندگی مسیحا برزگر به انتشار رسانده است. این اثر حکایتهایی از پیر هرات را بازگو میکند که در آن عشق به خداوند به شیوهای خاص و عمیق مورد بررسی قرار گرفته است.
کتاب صوتی گنج روز نیاز از سوی انتشارات گنج حکمت و با صدای ناصر طهماسب به انتشار رسیده است.
کتاب صوتی طبقات صوفیه نیز از سوی نشر واوخوان و با گویندگی قاسم هاشمینژاد در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.