مجتبی مینوی
زندگینامه و معرفی کتابهای مجتبی مینوی
مجتبی مینوی تهرانی (Mojtaba Minovi) زادهی ۱۹ بهمن ۱۲۸۱ و درگذشتهی ۷ بهمن ۱۳۵۵، از ادیبان و نویسندگان برجستهی ایرانی بود که در زمینههای تصحیح متون، تاریخنگاری و ترجمه نیز فعالیت داشت. از آثار مجتبی مینوی میتوان به تصحیح کتابهایی همچون «شاهنامهی فردوسی»، «تاریخ بیهقی» و «بوستان سعدی» همچنین تألیف کتاب «فردوسی و شعر او» اشاره کرد. یکی از بزرگترین دستاوردهای مینوی در عرصهی ادبیات، همکاری با محمدعلی فروغی در تهیه و چاپ دورهای ارزشمند از «شاهنامهی فردوسی» است.
بیوگرافی مجتبی مینوی
مجتبی مینوی، یکی از چهرههای برجستهی ادبیات ایران، در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۲۸۱ (۹ فوریه ۱۹۰۳) در تهران به دنیا آمد. او در خانوادهای روحانی و اهل علم متولد شد، پدرش شیخ عیسی شریعتمداری، طلبهای فاضل بود که تأثیر زیادی بر رشد فکری و فرهنگی فرزند گذاشت. دوران کودکی او در سامره گذشت. زمانی که نزدیک به سه سال داشت، پدرش تصمیم گرفت برای ادامهی تحصیل علوم دینی به عراق برود و نزد شیخ محمد تقی شیرازی، از بزرگترین مراجع تقلید آن دوران، درس بخواند.
اقامت خانوادهی مینوی در سامره و نجف نزدیک به پنج سال ادامه یافت. او در این شهر با شور و اشتیاق به مکتب رفت و به خواندن قرآن، گلستان سعدی و دیوان حافظ پرداخت. هنگامی که به ایران بازگشت، علیرغم آنکه هنوز هشت ساله نشده بود، قرآن را از حفظ بلد بود و مهارت خواندن و نوشتن به زبان فارسی و عربی را به خوبی فرا گرفته بود.
تحصیلات و تأثیرات فرهنگی
مجتبی مینوی در سالهای جوانی شاهد تغییرات اجتماعی و فرهنگی در ایران بود که بهشدت بر دیدگاههای او تأثیر گذاشت. این چهرهی برجستهی ادبیات و پژوهش ایران، در سال ۱۲۹۰ به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت. پس از بازگشت به ایران، مسیر تحصیلی خود را در مدرسهی «امانت» آغاز کرد و سپس به مدرسهی «اسلام» راه یافت. سید محمد طباطبایی، پدر سید محمدصادق طباطبایی، مشروطهطلب معروف، این مدرسه را تأسیس کرده بود و شخصیتهایی چون ناظمالاسلام کرمانی، نویسندهی کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان»، در آنجا به تدریس مشغول بودند. بعد از آن، او در مدرسهی «افتخاریه» و سپس در «دارالفنون» تحصیل کرد. در دارالفنون با برخی از شخصیتهای ادبی، نظیر صادق هدایت، همدرس بود.
در سال ۱۲۹۸، به دنبال انتصاب پدرش به ریاست عدلیهی رشت، همراه خانواده به این شهر نقلمکان کرد. مدت کوتاهی بهعنوان معلم فعالیت داشت و سپس در عدلیهی لاهیجان مشغول به دفترداری شد.
او همچنین در سال ۱۲۹۹ شمسی، وارد «دارالمعلمین شد» و به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۰۲ با بازگشت پدرش به تهران برای اشتغال در مجلس شورای ملی، به تهران نقلمکان کرد. او از همان سال در مجلس شورای ملی فعالیت کرد و به کار تندنویسی مشغول شد. در این دوره، آموزش زبان پهلوی را نزد پروفسور هرتسفلد باستانشناس و ایرانشناس آلمانی آغاز کرد.
دوران کوتاهی را نیز در خدمت وزارت معارف به سر برد و مدیریت کتابخانه معارف را به عهده گرفت. سپس به پاریس سفر کرد و از آنجا راهی لندن شد. در لندن، به یادگیری زبان انگلیسی پرداخت و در کنار آموزشهای گاهبهگاه نزد افراد سرشناس، در کینگز کالج و مدرسه پلیتکنیک نیز به تحصیل ادامه داد.
در سالهای بعد، با شخصیتهای برجستهای چون محمدعلی فروغی و سید حسن تقیزاده آشنا شد و این آشناییها پایگاه او را در عرصهی ادب و فرهنگ ایرانی محکمتر کرد.
سفیر فرهنگ و ادبیات ایران
در سال ۱۳۰۷، بهعنوان معاون دفتر سرپرستی محصلان در سفارت ایران به فرانسه اعزام شد. اما پس از چند ماه به دلیل بروز اختلافاتی با رئیس دفتر، به ایران بازگشت. در همان سال، بهعنوان رئیس کتابخانه معارف منصوب شد که بعدها به کتابخانهی ملی تغییر نام یافت. در این دوره، او با محمد قزوینی ملاقات کرد و از او اصول نقد تحقیقی متون را یاد گرفت. این آشنایی تأثیر بسزایی در مهارتهای پژوهشی و نقد ادبی او داشت.
در سال ۱۳۰۸، برای فعالیت در دفتر سرپرستی محصلان به سفارت ایران به لندن رفت. در این دوران، او به بهبود و تکمیل مهارتهای خود در زبانهای انگلیسی و فرانسوی پرداخت. اقامت چندسالهاش در اروپا فرصتی بود تا با برخی از برجستهترین خاورشناسان اروپایی آشنا شود.
پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۲، او با کتابفروشی بروخیم برای تهیه و چاپ دورهی شاهنامه همکاری کرد و همچنین در تدوین خلاصهی شاهنامه با محمدعلی فروغی همراه شد. در کنگرهی بینالمللی هزاره فردوسی که در سال ۱۳۱۳ در تهران برگزار شد، شرکت کرد و با خاورشناسان اروپایی که به ایران آمده بودند دیدار کرد. بعد از این رویداد، به انگلستان بازگشت و پانزده سال را در آنجا سپری کرد. در این دوره، او توانست با خاورشناسان نامداری چون ولادیمیر مینورسکی، دنیسن راس، هارولد بیلی و والتر هنینگ آشنا شود و ارتباط خود را گسترش دهد.
فعالیتهای فرهنگی و علمی
در سال ۱۳۲۸ به ایران بازگشت و به تدریس در دانشکدهی ادبیات پرداخت. از سال ۱۳۳۱ مدتی ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ را داشت. مجتبی مینوی، در سال ۱۳۳۶ به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب شد و به مدت چهار سال در این سمت فعالیت کرد. در همین دوره، او در کنگره بینالمللی خاورشناسان که در استانبول برگزار شد، شرکت کرد و بهاینترتیب نقش مهمی در معرفی فرهنگ و ادبیات ایران در سطح بینالمللی ایفا کرد.
مینوی همچنین بهعنوان عضوی فعال در نهادهای آموزشی و فرهنگی، در شورایعالی دانشگاهها و شورایعالی سازمان اسناد ملی شرکت داشت. از سال ۱۳۵۲، او بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان ادب و هنر ایران نیز به فعالیت پرداخت و تأثیرات مهمی بر توسعه این نهادها گذاشت.
او در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد؛ اما فعالیتهایش متوقف نشد. در همان سال، سرپرستی علمی بنیاد شاهنامهی فردوسی را به عهده گرفت و تا پایان عمر به ترویج و گسترش این اثر بزرگ ادبی ادامه داد. این تلاشهای بیوقفهی او، نشاندهنده تعهد عمیقش به فرهنگ و ادبیات ایران است و نهایتاً موجب شد تا میراث فرهنگی شاهنامه به نسلهای آینده منتقل شود.
مینوی بهعنوان استاد دانشگاه تهران، نسلهای جوانتر را در علم ایرانشناسی و ادبیات فارسی تربیت کرد. او به دانشجویان خود علاقهمند بود و همواره سعی میکرد دانش و تجربههای خود را با آنها به اشتراک بگذارد.
درگذشت مجتبی مینوی
مجتبی مینوی در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۵۵ در تهران چشم از جهان فروبست. مرگ او نهتنها پایانی بر زندگی یک ادیب بزرگ بود، بلکه فقدان یکی از چهرههای برجسته فرهنگی ایران را نیز رقم زد. زندگی پربار، آثار گرانبها، و نگرش ژرف او به فرهنگ و تمدن ایران، گواهی روشن بر تأثیر شگرف او در عرصهی ادبیات و پژوهشهای فرهنگی کشور است. این جملهی مشهور او: «اگر به اندازهی بال پشهای به تمدن و فرهنگ ایران خدمت کرده باشم، زندگی من بیهوده نبوده است.»، بازتابی از عشق بیپایان و دلبستگی عمیق او به فرهنگ و ادبیات این سرزمین است.
مروری بر کتابها و آثار مجتبی مینوی
نقد و تصحیح متون
یکی از مهمترین تخصصهای مجتبی مینوی در نقد و تصحیح متون ادبی است. او پس از آشنایی با محمد قزوینی تحتتأثیر او، روشهای نقد تحقیقی متون مختلف را فراگرفت. این تخصص به مینوی اجازه داد تا آثار ادبی را به شیوهای علمیتر و دقیقتر مورد بررسی قرار دهد.
ویس و رامین
منظومهی «ویس و رامین» اثر فخرالدین اسعد گرگانی که در قرن پنجم هجری سروده شده از معروفترین و مهمترین آثار ادبیات فارسی و جهان به شمار میرود و یکی از آثار مهمی است که به قلم مجتبی مینوی تصحیح شده است. این داستان عاشقانه در حدود ۹۰۰۰ بیت دارد و به نظر میرسد که گرگانی آن را از متنی پهلوی به شعر فارسی برگردانده است. موضوع داستان حول محور عشق پرشور و ممنوعهٔ دختری به نام ویس و رامین، برادر شاهموبد، میچرخد. ویس که به اجبار با شاهموبد ازدواج کرده، از این پیوند ناراضی است و در پی عشق واقعی خود با رامین است.
کلیله و دمنه
نمونه دیگری از آثاری که مینوی تصحیح کرده است، «کلیله و دمنه»، اثر ویشنا سرما، است که در اصل به زبان هندی تألیف و در دوران ساسانی با نام پهلوی «کلیلگ و دمنگ» به زبان پارسی میانه ترجمه شده است. این کتاب حاوی حکایتهای متنوع و عمدتاً از زبان حیوانات است و نام آن از دو شغال به نامهای «کلیله» و «دمنه» گرفته شده است که شخصیتهای اصلی این کتاب به شمار میروند. مجتبی مینوی در توصیف این کتاب میگوید که کلیله و دمنه از مجموعههای حکمت و پند قدیم است که با هدف انتقال آموزهها و آداب زندگی به نسلهای آینده تألیف شده و همچنان در اعصار مختلف مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است.
شاهنامه
مجتبی مینوی نقشی اساسی در تصحیح علمی شاهنامه داشت و باور داشت که بدون نسخهای ویرایششده، پژوهشهای مرتبط بیفایده است. او شاهنامه را از سه جنبه مهم میدانست: اثری ادبی هنری، تاریخ داستانی و حکایات نیاکان، و زبانی که ملت ایران را متحد نگه میدارد. مینوی معتقد بود که اشعار سست به شاهنامه افزوده شده و متن اصلی آن نیازمند تصحیح دقیق است. او با تأسیس «بنیاد شاهنامه» و تصحیح بخشهایی از این اثر، از جمله داستانهای «بیژن و منیژه» و «رستم و سهراب»، پایهگذار تصحیح انتقادی شاهنامه شد.
ترجمهها و مقالات علمی تالیفی مجتبی مینوی
علاوهبر تألیف و تصحیح متون، مینوی همچنین مقالههای علمی و ادبی متعددی به زبانهای مختلف نوشته است. تسلط او به زبانهای انگلیسی و فرانسوی به او این امکان را داد که آثار ارزشمند از ادبیات جهانی را به فارسی برگرداند و فرهنگ ایرانی را در سطح بینالمللی معرفی کند.
از جمله ترجمههای برجسته او میتوان به «کشف دو لوح تاریخی همدان» نوشتهی ارنست هرتسفلد اشاره کرد، که در آن مینوی با دقت و شناخت عمیق از تاریخ باستان، یافتههای هرتسفلد را دربارهی گنجینههای باستانی همدان به مخاطب فارسیزبان ارائه میدهد. همچنین در «معلومات تاریخی دربارهی آثار ملی اصفهان و فارس»، مینوی با بیانی روشن و جذاب، تحلیلهای هرتسفلد از این آثار را منتقل کرده و به غنای تاریخی و فرهنگی این مناطق پرداخته است. این ترجمهها توانستهاند خوانندگان را به زوایای کمتر شناختهشدهی تاریخ ایران متوجه کنند و ارزش واقعی میراث ملی را عیان سازند.
مجتبی مینوی در آثار تالیفی خود تلاش کرده است تا به عمیقترین مفاهیم و تاریخ ادبیات فارسی بپردازد. کتاب «آزادی و آزادی فکری» شامل هفت مقالهی ارزشمند از زندهیاد مجتبی مینوی است که به موضوع آزادی و آزاداندیشی در ایران میپردازد. عناوین این نوشتارها به شرح زیر است: آزادگی و تسامح، ملازمه علم و دموکراسی، آزادی مطبوعات، همبستگی آزادی و رشد اجتماعی، آزادی مدنی، دعوت بیچماق، و بررسی لغوی در باب تسامح. این مجموعه با دیدگاهی ژرف و تحلیلی، جوانب مختلف آزادی را در جامعه به چالش میکشد و کاوشی علمی را در این زمینه ارائه میدهد.
در عوض، در «فردوسی و شعر او» که در سال ۱۳۴۶ به چاپ رسیده، مینوی به بررسی زندگی، ویژگیهای ادبی و تأثیرات فردوسی بر شعر فارسی میپردازد. همچنین تأثیرپذیری فردوسی از آثار پیشین و اشعاری که به او منسوب است را مورد بررسی قرار میدهد. مینوی ابتدا خلاصهای از داستانهای شاهنامه را ارائه میدهد و سپس اهمیت این اثر فارسی را که محکمترین پیوند ارتباطی میان طوایف مختلف ساکن در سرزمین ایران را ایجاد کرده از جنبههای مختلف بررسی میکند.
کتاب «رنسانس ایرانی» نوشتهی مجتبی مینوی با همکاری صادق هدایت، اثری ارزشمند در ژانر تاریخی و درام است که به طور خاص به شرح سرگذشت مازیار، یکی از شخصیتهای برجستهی ایرانی میپردازد. این کتاب در دو بخش تنظیم شده است: مقدمهای تاریخی که به بررسی تلاشهای ایرانیان برای بازپسگیری استقلال و حفظ هویت فرهنگی و تاریخی خود میپردازد، و درام تاریخی در سه پرده که داستان زندگی، رشادتها، و مبارزات مازیار را روایت میکند. این اثر، ضمن بازسازی بخشهایی از تاریخ زندهی ایران، نشان میدهد که چگونه ایرانیان در طول دو قرن پس از فتح اعراب همچنان برای استقلال و بازیابی جایگاه خود میکوشیدند و روحیهی ملی و فرهنگی خویش را زنده نگه میداشتند.
کتاب «داستانها و قصهها» شامل داستانها، قصهها، ترجمهها، اقتباسها و تلخیصهای مجتبی مینوی از ادبیات شرق و غرب است و بخشی از آن نیز نوشتههای خلاقانهی خود مینوی را در بر میگیرد. مینوی در این اثر از سبکهای متنوع زبانی استفاده کرده است؛ از نثر ادبی بلیغ گرفته تا نوشتههای ساده و نزدیک به زبان محاوره.