فخرالدین رازی | زندگینامه، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

فخرالدین رازی

زندگینامه و معرفی کتاب‌های فخرالدین رازی

فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسین رازی (Fakhr al-Din al-Razi) در ۵۴۳ یا ۵۴۴ هجری قمری در ری به دنیا آمد. پدرش، شیخ ضیاءالدین عمر از خطیبان ری بود و به همین دلیل به او ابن خطیب نیز می‌گفتند. شیخ ضیاءالدین فقیه بود و به دانش خلاف و اصول روی آورده بود. در ری به درس‌دادن و سخنرانی در روزهای ویژه اشتغال داشت. او سخنوری بلیغ بود و از سخنرانی‌هایش استقبال می‌کردند. در گزارش‌ها کتاب‌هایی در اصول و موعظه به او نسبت داده‌اند. شیخ دو پسر داشت. فرزند بزرگ‌تر رکن نام داشت و فخرالدین دومین پسر او بود.

بیوگرافی و احوال فخرالدین رازی

فخرالدین رازی در فراگیری دانش‌های فقهی و حکمت زمان خود کوشا بود. اندامی تنومند و چهارشانه داشت با ریشی بلند و پیوسته در شهر ری و دیگر شهرها بر سر منبر از حکمت سخن می‌گفت. فخر برای تحصیل اولیه‌ی خود پدرش را داشت که علم دین می‌دانست و از شاگردان نسل دوم متفکر اشعری، الجوینی بود؛ بنابراین فخرالدین از همان ابتدا در کلام اشعری و فقه شافعی پدرش آموزش دید. او در ری نماند، بلکه تا پایان عمر به جست‌وجوی آموزش، حمایت و مخالفان فکری در سراسر ایران و آسیای مرکزی سفر کرد. در اواخر دهه‌ی بیست از ری بیرون آمد و تحصیلاتش را در نیشابور ادامه داد. از آنجا به بخارا و سپس سرخس رفت. در آنجا برای اولین بار با آثار فارابی و ابن‌سینا مواجه شد. پاسخ به دومی به پروژه‌ی اصلی حرفه‌ی فلسفی او تبدیل شد.

او با پزشکی به نام عبدالرحمان سرخسی آشنا شد و به پاس این دیدار تفسیر و شرحی بر کتاب قانون ابن‌سینا نوشت. بعد از آن از خوارزم نیز دیدن کرد و در آنجا با برخی از آخرین متکلمان در سنت معتزلی تماس گرفت. او اگرچه در آغاز کار خود سختی و فقر را تحمل کرد؛ اما در بازگشت از ماوراءالنهر به ری وارد اولین رابطه از سلسله روابط حمایتی با حاکمان شرق شد که به ثروت و اقتدار قابل توجه او کمک کرد؛ ازجمله حضور در دربارهای غوریان و خوارزمشاهیان. به‌ویژه نزد سلطان محمد خوارزمشاه منزلت و نفوذ کلام یافت.

سفرهای فخرالدین رازی در ماوراءالنهر برای مناظره با دیگر فقها و متکلمان تلاشی برای ترویج کلام اشعری و فقه شافعی در برابر مخالفان بود. مهارت رازی در بحث و جدل باعث شد که در اقامت‌های بعدی‌اش در خراسان، بخارا، سمرقند و جاهای دیگر (گفته می‌شود او از هند دیدن کرده بود) دشمنان خطرناکی پیدا کند؛ ازجمله کرامیه، اسماعیلیان و حنبلیان که ظاهراً هر یک در نقاط مختلف جان او را تهدید می‌کردند. همین اختلاف‌ها باعث اخراجش از ماوراءالنهر و رفتن به هرات شد.

فخرالدین رازی حکمت را نزد مجدالدوله جیلی در مراغه فراگرفته بود. کلاس‌های درسش را باشکوه گزارش کرده‌اند. در این کلاس‌ها شاگردانی چون زین‌الدین کشی، قطب مصری و شهاب‌الدین نیشابوری می‌نشستند. او با کاروان‌های باشکوه و همراهان بسیار به شهرها می‌رفت و در میان مردم سخنرانی می‌کرد. بیشتر کتاب‌های او درباره‌ی مذهب و فقه است؛ اما در پزشکی نیز کتاب دارد. رازی نه‌تنها واعظی متقاعدکننده بود، بلکه استاد مناظره نیز بود. توانایی او در رد استدلال‌های دیگران، به همراه پرخاشگری، اعتمادبه‌نفس، تحریک‌پذیری و بدخلقی، دشمنان زیادی برای او ایجاد کرد. موفقیت دنیوی او باعث حسادت دیگران به او شد.

خانه‌‌اش در شهر هرات، خانه‌ای شاهانه بود که خوارزمشاه به او داد. این خانه یکی از کاخ‌های باشکوه و بزرگ آنجا و دارای بیشترین اتاق و باغ بود. علاوه بر این، گاهی اوقات او می‌توانست بدخواهی شدید نشان دهد. با هم‌دستی او، رکن، برادر بزرگ‌ترش که آشکارا از موفقیت او ناراحت بود، توسط خوارزمشاه به زندان افتاد و در زندان درگذشت. واعظ معروفی که با او نزاع کرده بود به فرمان سلطنتی غرق شد. با این حال، گزارش شده است که یک حادثه او را متقاعد کرد که حملات علیه اسماعیلیان را متوقف کند. پس از اینکه رازی به اسماعیلیان طعنه زد که دلیل معتبری بر عقاید خود ندارند، یک اسماعیلی در قامت شاگرد به او دسترسی پیدا کرد و چاقویی را به سینه‌اش گرفت و گفت: این دلیل ماست. همچنین گفته شده که مرگ رازی به دلایل طبیعی نبوده است، بلکه توسط کرامیه به انتقام حملات خود به آن‌ها مسموم شده است.

فخرالدین رازی در میان‌سالی مرد و وفاتش‌ در روز عید فطر سال ۶۰۶ قمری بود. او را در مزداخان در نزدیکى هرات دفن کردند. از او دو فرزند به نام‌های ضیاءالدین و شمس‌الدین مانده بود که هر دو به آموختن دانش روی آوردند. هنگامی که چنگیز مغول به سرزمین ایران حمله کرد و خوارزمشاهیان را از میان برداشت، علاءالملک علوی وزیر خوارزمشاه که با دختر فخرالدین ازدواج کرده بود به چنگیز پناهنده شد و او نیز علاءالملک را گرامی داشت. این باعث شد زمانی که لشکر مغول وارد هرات شد و آن شهر را ویران کرد فرزندان فخرالدین در آنجا با وساطت علاءالملک در امان بمانند و به سمرقند نزد چنگیز فرستاده شوند. سرنوشت آن‌ها بعد از این انتقال مشخص نیست.

اندیشه‌ی کلامی و فقهی فخرالدین رازی و معرفی کتاب‌ها

چنان‌که آمد فخرالدین رازی فقیهی شافعی و متکلمی اشعری بود. نقش و فعالیت مهم رازی تقویت کلام اشعری بود. رازی در بیشتر اصول مسلم فلسفی شک کرده و بر فلاسفه‌ی متقدم ایراداتی وارد آورده بود.

ابن خلدون، مورخ و فیلسوف تونسی درباره‌ی او و در توضیح چگونگی جدایی میان مباحث و مسائل فلسفه‌ی یونانی و کلام اسلامی گفته است نخستين‌ فرد كه‌ در اين‌ راه‌، به‌ طور مستقل‌ و با دقت‌ نظر كتاب‌ نوشت‌ و توانست‌ اصل‌ بالا را در تأليفات‌ خود رعايت‌ كند، امام‌ ابوحامد غزالی‌ بود و تنها كسی‌ كه‌ پس‌ از او به‌ طرزی‌ صحيح‌ از او پيروی كرد امام‌ فخرالدين‌ رازی‌ بود. اما باید گفت کار او ادغام فلسفه‌ی ارسطویی و کلام اسلامی بود، روندی که می‌توان در شرح‌ها و نقدهایش بر کتاب‌های ابن‌سینا و تأثیرپذیری از او دید.

کلام او نه‌تنها تعالیم ابن‌سینا که حتی برخی پیشنهادهای مراجع معتزله را می‌پذیرفت و از آن ابایی نداشت. در مورد هدف قرار دادن ابن‌سینا به عنوان نماینده‌ی برجسته‌ی فلسفه، با نظر غزالی مبنی بر اینکه فلاسفه بدعت‌گذار و مرتد از اسلام بودند، همراهی نمی‌کرد. در عوض، او از چالش قدرتمندی که مباحث ابن‌سینا ایجاد کرده بود استفاده کرد و در خلاصه‌ و شرحش بر کتاب‌های او آن‌ها را در معرض انتقادهای خود قرار داد. رازی آن‌قدر به مجادله عشق می‌ورزید که قبل از رد، نظرات دینی غیرمتعارف و بدعت‌آمیز را تا حد امکان به طور کامل شرح می‌داد. این عادت به مخالفان او فرصت می‌داد تا او را به بدعت متهم کنند. برخی مسلمانان او را «تجدید‌کننده‌ی ایمان» می‌دانستند؛ اما او اصالت و تأثیرگذاری غزالی را نداشت و نتوانست آن‌طور که غزالی می‌توانست، خوانندگان را از تجربه‌ی دینی شخصی خود آگاه کند. قوی‌ترین اظهارات او نشان می‌دهد که او معتقد بود براهین مبتنی بر حدیث هرگز نمی‌تواند به یقین منتهی شود. او بدون شک جایگاه مهمی در بحث هماهنگی عقل و وحی در سنت اسلامی دارد.

بیشتر تألیفات رازی به زبان عربی و برخی به فارسی است. مهم‌ترین نوشته‌های فلسفی او مربوط به دوران جوانی‌اش بود؛ از جمله شرحی بر فیزیک و متافیزیک کتاب الاشارات و التنبیهات ابن‌سینا با عنوان «انارات فی شرح الاشارات» که آن را به‌ شیوه‌ی قال اقول نوشته و انتقادها و ایرادهای زیادی بر ابن‌سینا وارد کرده است.

المباحث المشرقیه

«المباحث المشرقیه» تا حد زیادی بر اساس الشفاء و النجات و همچنین الاشارات ابن‌سینا است. «اربعین فی اصول الدین» درباره‌ی چهار مسئله از مسائل کلامی در اصول دین است. قاضی سراج‌الدین آن را کوتاه کرد و نام لباب بر آن گذاشت. «مباحث المشرقیه» درباره‌ی خداشناسی و طبیعت‌شناسی است. در این کتاب دیدگاه‌های اندیشمندان پیش از خود و نتیجه‌ی برداشت‌های خود از گفته‌های آن‌ها و پاسخ‌های خودش را در این کتاب گرد آورده است. کتاب نخست درباره‌ی مسائل عام و گونه‌های حیوانات، کتاب دوم درباره‌ی شناخت احکام و اقسام هرآنچه امکان وجود دارد و کتاب سوم درباره‌ی خدا و صفاتش، پیامبران و عقل‌های دهگانه و مردم است.

مفاتیح الغیب

«مفاتیح الغیب» که عمده‌ی شهرت رازی به‌خاطر آن است در تفسیر قرآن است و شامل تمام سوره‌های قرآن به جز سوره اول می‌شود که آن را در جلدی جدا با عنوان «تفسیر الفاتحه» آورده است. در این کتاب با تحلیل عقل‌گرایانه پرسش‌هایی در متن وحی وارد کرده و به آن‌ها پاسخ داده است.

حفظ البدن

کتاب «حفظ البدن» درباره‌ی بهداشت و سلامتی بدن و پیشگیری از بیماری است.