دانیال معین‌الدین | بیوگرافی، معرفی آثار و دانلود کتاب های او

دانیال معین‌الدین

درباره دانیال معین الدین

دانیال معین‌الدین، نویسنده‌، روزنامه‌نگار، وکیل و تاجر امریکاییِ پاکستانی‌تبار، در ماه آوریل سال ۱۹۶۳ در لس انجلس ایالات متحده به دنیا آمد. پدرش از دولت‌مردان پاکستان به‎ شمار می‌رفت که در دوران اقامت در واشنگتن‌ با یک امریکایی نروژی‌تبار آشنا می‌‎شود که خبرنگار روزنامه‌ٔ واشنگتن پست بود و این آشنایی منجر به ازدواج می‌شود. آن‌ها در پاکستان زندگی می‌کنند اما به‌خاطر شرایط نامطلوب بیمارستان‌های این کشور در آن زمان، برای تولد دانیال به امریکا بازمی‌گردند و پس از آن بار دیگر در راولپندی و سپس در لاهور ساکن می‌شوند. خانواده‌ٔ دانیال که همراه برادرش به مدرسه‌ٔ امریکایی لاهور می‌رود، تابستان‌ها را در امریکا می‌گذراندند. دانیال ۱۳ساله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند و او همراه مادر و برادرش به امریکا رفت؛ اما پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، برای رسیدگی و مراقبت از پدر سالخورده‌اش به پاکستان بازگشت. او از دانیال خواست در پاکستان بماند و مزارع انبه‌شان را که به‎‌دلیل بیماری به پیشکارها سپرده بود، نجات دهد. معین‌الدین از این دوران به‎‌عنوان «زندگی طاقت‌فرسا در تنهایی» یاد می‌کند که تنها دلخوشی او کتابخانه‌ای می‌شود که مادر از خود به یادگار گذاشته است و او که صبح‌ها شعر می‌سرود و شب‌ها کتاب می‌خواند، نویسنده‎‌شدن‎ش را مدیون مادرش و کتاب‌های او می‌داند. معین‌الدین پس از درگذشت پدرش در سال ۱۹۹۰، کارهای مزارع را به‌‎طور کامل به عهده می‌گیرد؛ اما در شیوه‌ٔ اداره‌ٔ آن‌ها تغییرات اساسی اعمال می‌کند و شکل فئودالی آن، یعنی استخدام پیشکارهای خوب و پرداخت دستمزد بالا و درخواست درآمد و سود بسیار زیاد از آن‌ها را دگرگون می‌سازد.

دانیال معین‌الدین در سال ۱۹۹۳ برای ادامه‌ٔ تحصیل به امریکا می‌رود و سه سال در دانشکده‌ٔ حقوق دانشگاه یِیل تحصیل می‌کند و هم‌زمان، سردبیری مجله‌ٔ حقوق بین‎‌الملل یِیل و سرپرستی کلینیک بین‌المللی حقوق بشر الارد ک. لوئِنشتاین را به عهده می‌گیرد.

اولین داستان او، بانوی پاریسی ما، در سال ۲۰۰۶ در مجله‌ٔ داستان زویتِروپ و سه داستان دیگرش در گرانتا و نیویورکر منتشر شدند و این مجموعه داستان در سال ۲۰۰۹ به چاپ رسید.

هشت داستان به‌‎هم پیوسته‌ٔ این مجموعه جامعه‌ٔ رنگارنگی را آشکار می‌سازند که موقعیت‌های اجتماعی و توقعات مردم آن بدون توجیه، شناخته و درک می‌شوند و در این جامعه، سیستم طبقه‌بندی اجتماعی و فقر برای تأثیرگذاری بر هر انتخابی نشان داده می‌شود که در لحظه‌ٔ بحرانی زندگی شخصیت‌هایش انجام می‌گیرد؛ در دنیایی که هیچ‎کس برنده نیست. این داستان‌ها در دهه‌های ۱۹۷۰، ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ اتفاق می‌افتند و فرهنگ پاکستانی را توصیف می‌کنند.

معین‌الدین در این هزارتوی بازی‌های قدرت و استثمار، بارقه‌های روشنی از آرزو، شکست و تأثرانگیزتر از همه، عشق مهارنشده را می‌گنجاند. اما بیش‎تر اوقات، بحران‎‌های بی‌وقفه‌ٔ این کشور پیچیده که با مشکلات بسیاری مواجه است، چنین احساساتی را به کام خود فرو می‌برند و معمولاً خوشبختی و شادی‌ها کوتاه و زودگذر هستند. این داستان‌ها، هم زندگی ثروتمندان و هم زندگی تنگدستان کشور او را نشان می‌دهند. او با توضیحات بیش از حد داستان‌ها را به درازا نمی‌کشاند و گاه توصیفی از یک شخصیت یا سرنوشت برخی از شخصیت‌ها با کوتاه‌ترین جمله‌ها در داستانی دیگر بیان می‌گردد. او که به گفته‌ٔ خود، درباره‌ٔ داستان‎‌هایش تحقیق نمی‌کند و آن‎چه می‌نویسد برخاسته از تجربه‌های شخصی اوست، صدای پاکستان از درون پاکستان به‌شمار می‌‎رود.