حمید اشرف | بیوگرافی، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

حمید اشرف

زندگینامه و معرفی کتاب‌های حمید اشرف

اسم حمید اشرف (Hamid Ashraf) با سازمان چریک‌های فدایی خلق گره خورده است؛ گروهی مارکسیست که حمید اشرف یکی از اصلی‌ترین رهبران آن بوده است. حمید متولد ۱۳۲۵ در تهران بود؛ گرچه به‌ واسطه‌ی شغل پدرش در راه‌آهن و مأموریت او در تبریز، در مناطق شمالی ایران بزرگ شد. حمید فقط ۲۹ سال زندگی کرد و تیر ۱۳۵۵ در جریان محاصره‌شدن توسط ساواک کشته شد.

نباید از او انتظار یک نویسنده‌ی گوشه‌گیر و آرام را داشته باشید. نویسنده شاید واژه‌ی مناسبی نباشد و همان چریک بتواند حق شخصیت اشرف را بهتر ادا کند. ولی حمید اشرف تألیفاتی هم دارد. البته کتاب‌هایی که آن‌ها هم مربوط به همین فعالیت‌های مسلحانه و چریکی است.

بیوگرافی حمید اشرف

خانواده‌ی حمید با پایان مأموریت پدر، در سال ۱۳۳۸ به تهران بازگشتند. مقاطع اول و دوم را در دبیرستان البرز خواند؛ ولی درنهایت نتوانست آنجا ادامه دهد و اخراج شد. حمید اشرف را به‌دلیل «توهین به مقام سلطنت» و شرکت در اعتراضات از آن مدرسه اخراج کردند. قدمش به دبیرستان دارالفنون باز شد و فرآیند مبارزه هم سرعت گرفت و هم شدت پیدا کرد. آشنایی با عباس جمشیدی رودباری، بهمن آژنگ و فرخ نگهدار به تغییرات سریعی منجر شد و حمید در ۱۷سالگی و به دنبال رشد جنبش‌های اعتراضی بین سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ به یکی از گروه‌های تشکیل‌دهنده سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران پیوست.

حمید در سال ۱۳۴۵ برای تحصیل در رشته‌ی مهندسی مکانیک وارد دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران شد. او در کنار تحصیل و فعالیت‌های سیاسی به ورزش هم علاقه نشان می‌داد و رابطه‌ی خوبی با سایر دانشجویان برقرار می‌کرد. پس از دستگیری اعضای اصلی گروه جزنی-ظریفی در سال ۱۳۴۶، حمید اشرف با همراهی چند نفر دیگر موفق شد گروهی که اعضای اصلی خود را از دست داده بود، دوباره احیا کند.

زندگی حمید ختم به همین نشد. او در شناسایی ارتفاعات و مناطق جنگلی گیلان و مازندران با گروه‌های دیگر فعالیت می‌کرد و نقشی کلیدی در ارتباطات این گروه چریکی داشت. سال ۱۳۴۹ و عملیات سیاهکل اوج مبارزه و فعالیت او را شامل می‌شود. اتفاقی که به آن نام حماسه‌ی سیاهکل داده و در یکی از تألیفاتش به همین نام به آن پرداخته است.

رسمی‌شدن فعالیت چریکی

حمله به سیاهکل که تمام شد، سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران رسماً موجودیت خود را اعلام کرد. فرآیندی که حمید نقشی اساسی در آن داشت و از همان زمان و تا هنگام مرگش به‌عنوان عضو رهبری این سازمان چریکی فعالیت کرد. زندگی چریکی او شش سال به طول انجامید و در این مدت سازمان‌ها و نهادهای عملیاتی و امنیتی حکومت پهلوی از دست‌یافتن به او ناکام بودند.

ساواک در سال ۱۳۴۹ برای حمید اشرف و هشت نفر دیگر از فرماندهان سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، صدهزار تومان جایزه تعیین کرده بود. مبلغی که با توجه تورم اقتصادی، به پول امروز چند ده میلیارد تومان خواهد بود. در کنار همه‌ی اقدامات عملیاتی و چریکی باید اشاره کرد که حمید اشرف توجه زیادی به نشریات و جزوات هم داشت و همواره تلاش می‌کرد نشریات گذشته را احیا کند و حتی بر تعداد آن‌‌ها بیفزاید.

پایان زندگی حمید اشرف

در ۸ تیر ۱۳۵۵، حمید اشرف توسط ساواک کشته شد. مرگ او حرف و حدیث‌های بسیاری را بر جا گذاشت. در جریان حمله‌ی ساواک به محل اختفای حمید اشرف دو کودک هم کشته شدند. هرکدام از طرفین درگیر، قتل این دو کودک را به گردن دیگری انداختند.

پس از این اتفاق ساواک با ارائه‌ی اسنادی در روزنامه‌ها ادعا کرد که مرگ این دو کودک به‌دست اشرف رخ داده ‌است و آن را تلاشی از سوی حمید اشرف دانست تا مانع از فاش‌شدن اطلاعات شود. همه‌ی این‌ها در حالی است که مادر این بچه‌ها که از اعضای سازمان هم بوده است، ساواک را به عنوان قاتل فرزندانش معرفی کرد.

حمید اشرف جدای از قتل، مابقی فعالیتش هم در هاله‌ی ابهام است. ابهاماتی که بررسی‌شان توجه و بررسی بیشتری می‌طلبد و مطالعه‌ی نوشته‌های خود او یا اسناد گردآوری‌شده درباره‌ی «چریک‌های فدایی خلق» می‌تواند کمک زیادی به این مسئله کند.

معرفی کتاب‌های حمید اشرف

کتاب حماسه سیاهکل توسط انوشه صالحی گردآوری شده و انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است. کتابی که همان‌گونه که از نامش پیداست، مربوط به حمله‌‌ی سازمان چریک‌های فدایی خلق به پاسگاه سیاهکل است. حمید اشرف علاوه بر ارائه‌ی روایت بی‌واسطه در این کتاب، هر جا که فرصتش را یافته ذوق ادبی و سواد روایی خودش را هم به رخ کشیده است. مسئله‌ای که برای نمونه در صفحه‌ی ۹۰ کتاب، به آن پرداخته شده است: «منظره اسکله رها شده و در هم شکسته، با بقایای کشتی‌های قدیمی و فرسوده‌اش و پرندگانی که در میان تخته‌پاره‌ها برای خود لانه ساخته بودند به سکوت بی‌حد دریا می‌آمیخت و با آرامش بی‌انتهایی که در اطراف‌مان گسترده بود، فضای دلگیر و ملال‌آوری می‌ساخت.»

کتاب حماسه سیاهکل جایی است که می‌توان در آن حرف‌های حمید اشرف را هم شنید. او در این کتاب هم رجز می‌خواند هم عقایدش را مطرح می‌کند و هم در برخی از مواقع با مرور خاطراتی از گذشته مواردی را در خصوص شخصیت خودش بیان می‌کند. اشرف در این نوشته هم از تلخی‌ها نوشته است و هم از شیرینی‌ها. هم از سختی‌ها و ناامیدی‌ها سخن به میان آورده و هم تا جایی که توانسته از امید به آینده و پیروزی و تلاش گفته است. خواندن قسمت زیر می‌تواند به درک بهتر این مسئله کمک کند:

«صدای زوزه‌ی شغالانی که احاطه‌مان کرده بودند به صدای نومیدانه‌ی رفیق بهایی‌پور می‌آمیخت که می‌گفت در دل این شب تاریک در وسط جنگل با لاشه‌ی این ماشین از کار افتاده وجود خود را چگونه توجیه خواهیم کرد. من در حالی که پیچ‌گوشتی بزرگی را در لابه‌لای سیمی حرکت می‌دادم. در تاریکی مطلق آن شب زمستانی دنبال چیزی می‌گشتم که روز روشن هم یافتنش مشکل بود.»

حمید اشرف نویسنده‌ی پرکاری نیست. اگر درست نگاه کنیم شاید اصلاً نویسنده نباشد، ولی شخصیتی مبهم و پر از فراز و فرود دارد که کنجکاوی هر کسی را برمی‌انگیزد.