دانلود و خرید کتاب صوتی کولاک غروب کریسمس

کتاب صوتی کولاک غروب کریسمس، نوشته‌ی آندریا ولاهاکیس داستان پسری به اسم نیکولاس است که از پنجره‌ی اتاقش، به برفی که بیرون می‌بارد نگاه می‌کند که ناگهان پرنده‌ای را می‌بیند که در برف تعادلش را از دست می‌دهد و می‌افتد. یاسین محمدنیا داستان را به فارسی ترجمه کرده است و انتشارات آوا رسا نسخه صوتی داستان کولاک غروب کریسمس را با صدای سامان قلیچ‌خانی در اختیار شنوندگان قرار داده است.

درباره‌ی کتاب صوتی کولاک غروب کریسمس

کتاب صوتی کولاک غروب کریسمس، داستان پسربچه‌ای به اسم نیکولاس است. نیکولاس داشت از پنجره به منظره‌ی بیرون نگاه می‌کرد. برف حسابی می‌بارید و زمین سفید شده بود. باد خیلی شدید بود و یک کولاک حسابی در راه بود. نیکولاس به درخت سیبی که کاشته بودند فکر می‌کرد. نهال سیب را فقط هفت ماه بود که آنجا کاشته بودند و نیکولاس فکر می‌کرد آیا می‌تواند  در این کولاک، سالم بماند. همانطور که در این افکار غرق بود، پرنده‌ای را دید که به درخت برخورد کرد و زمین افتاد...

کتاب صوتی کولاک غروب کریسمس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب صوتی کولاک غروب کریسمس برای کودکان گروه سنی پیش از دبستان و کودکانی که به مدرسه می‌روند، جذاب است. اگر دوست دارید درباره‌ مفاهیمی مثل عشق و محبت به حیوانات با کودکان صحبت کنید کتاب صوتی کولاک غروب کریسمس، می‌تواند گزینه‌ی خیلی خوبی برای شما باشد. 

جملاتی از کتاب صوتی کولاک غروب کریسمس

برف زیادی در منطقه باریده بود و همینطور ادامه­ داشت .

ولی با این وجود نیکولاس همچنان می­ تونست درخت سیب جوون رو از پنجره­ ی اتاقش ببینه.

نیکولاس همچنان از پنجره به درخت سیب نگاه می کرد و نگرانش بود.

نیکولاس گفت: «باب بزرگ، تازه هفت ماه شده که درخت سیب رو توی حیاط کاشتیم، چطوری ممکنه توی این طوفان سالم بمونه؟» 

پدربزرگ گفت: «نگران نباش. این درخت رو خیلی خوب کاشتیم، مطمئنم طوفان نمی‌تونه بلایی سرش بیاره!»

«ولی خب هنوز خیلی کوچیک و ناتوونه.» 

«درسته، درخت کوچیکیه ولی ریشه‌های قوی داره که سالم نگهش می‌دارند. مشکلی پیش نمیاد.»

پدربزرگ سانتوس از اتاق بیرون اومد و همینطور که از پله‌ها پایین می‌رفت گفت: «امشب غروب کریسمسه، تنها درختی که باید بهش فکر کنیم، درخت کاجی است که توی اتاقه!»