نظرات کاربران درباره کتاب صوتی عشق در زمان وبا (عشق سال های وبا)

عالی عالی عالی این کتاب رو به قصد بالا رفتن ادرنالینتون نخونین به قصد دیدن یه عشق هیجان انگیز نخونین به قصد اروم شدن بخونین اونوقته که با صفحه به صفحش زندگی میکنین و با خوندن هرخط به دنیای جدیدی میرین با این کتاب میشه زندگی کرد👌👌

گابریل گارسیا مارکز بهمن فرزانه ارمان سلطان زاده مگه بهتر از اینم داریم دیگه ؟

روایت و داستان گویی مارکز که واقعا معجزه اس ولی برای من درک عشق فلورنتینو آریثا سخت بود!واقعا میشد اسمشو عشق گذاشت؟!🙄 به جز ادعای عشق فلورنتینو،بقیه ی داستان برام واقعا جذاب بود!(نسخه ی صوتی رو گوش ندادم ، این کتاب رو هم با همین ترجمه بخونید البته اگه قصدش رو دارید)

روایت آرمان سلطان زاده مانند همیشه عالی بود اما رمان برای من اندکی خسته کننده بود، عاشقانه ای زیبا ولی طولانی

جالب بود، اما اواسط یکم خسته کننده بود و فقط بخاطر گویندگی جذاب گوش کردم‌.

گویندگی که حرف نداشت🎙️👍🏼 داستان هم زیبا بود و به نظر من دلیل زیباییش ذکر کوچکترین جزییات بود...

سالها قبل خوانده بودم و ارزشش را داشت که نسخه صوتی آن را هم بشنوم. عاشقانه ترین رمانی که خوانده ام. ترجمه عالی و خوانش فوق العاده خوب و موسیقی بسیار هماهنگ و زیبا. بنظرم تجربه شنیدن رمانها با این کیفیت خوب از خواندن کتاب لذت بخش تر است.

با صدای آرمان سلطان زاده زیبا بود. البته اون انتظاری که قبل از خواندن کتاب داشتم براورده نشد. معتقدم آثار نویسندگان روس یک سر و گردن بالاتر از کار سایر نویسندگان هست. کتاب بعدی که مطالعه میکنم «صد سال تنهایی» از همین نویسنده هست، ببینیم اون چطوره.

توصیفات و فضا سازی عالی بود. نوع روایت هم جالب بود. خطی روایت نمیشه و همین جذابیتشو بالا می بره. اما بنظر من چیزی که دیده میشه بیشتر هرزگی و هوس رانیه تا عشق. و به شخصه اعتقاد دارم با پایانی زرد روبه رو هستیم. اما در نهایت از خواندنش لذت بردم.

جزئیات انقدر خوب ذکر شده که از گوش دادن بهش نه تنها ادم خسته نمیشه بلکه لذت میبره یکی از ویژگی های خوب اقای سلطان زاده اینه همیشه بهترین ترجمه رو برای خوندن انتخاب میکنه و یه منبع خوبیه برای انتخاب بهترین ترجمه از بین ترجمه های مختلف قدرت فوق العاده نویسندگی گابریل گارسیا مارکز هم نیتزی به تعریف نداره این رمانش هم فوق العاده خوب و عالی بود

عشق در سالهای وبا مثل شروع یک طوفان از امواج کوچک شروع میشه تقریبا تا زمانی که داستان به گذشته و داستان عشق فلورنتینو برنمیگرده همه چیز طولانی و پر جزئیاته اما کم کم جزئیات توصیف فضا به جزئیات احساسات بدل میشه و به شکلی زیبا بهم بافته میشه و شیرینیش زیر زبون آدم مزه میکنه پس اوایل داستان رو صبور باشید :) داستان عشق تقریبا یک طرفه دو جوان که حالا پیر شدن و در یک فلش بک داستانی خواننده با ماجرای عشق و جدایی اونها آشنا میشه و بعد از جدایی در جریان اتفاقات زندگی هرکدوم اونها قرار میگیره و آخرای داستان لوپ میخوره و دوباره به زمان حال و جایی میرسه که در پیری باز مرد عاشق داستان(فلورنتینو) فرصتی برای نزدیک شدن به معشوقش(فرمینا) پیدا میکنه معشوقی که پنجاه و یک سال برای بدست اوردنش صبر کرده حالا در اضطرابه چه میشود رو باید بخونید! شخصا جزئیات افکار و رفتار تمام شخصیت ها رو دوست داشتم طوری بیان شده که انگار اونها رو شناختم عادت‌ها اخلاق و حرف زدن هرکدام کاملا ویژه خودشون بود و باعث لذت بردنم شد توصیفاتی از احوالاتی که هر انسانی تجربه می‌کند هم در کتاب هست مثل توصیفاتی که مارکز در جنس اندوهی که کسی بعد از مردن دیگری تحمل میکنه بیان کرده. با توجه به ژانر عاشقانه کتاب لحظات شاعرانه‌ بسیاری هم داره که جالبش میکنه. عشق و رفتار دیوانه وار بعد از جدایی فلورنتینو رو نمیشه با ذهن بسته خوند اگر قفلی بزنید رو مسائل اخلاقی و جنسیش ازش خوشتون نمیاد ولی من از خیلی چیزای داستان خوشم اومد(گل سرخ و عطر خوردنش ⁦ಥ‿ಥ⁩) باید بیان ساده چنان جنونی رو از هنرمندی و نبوغ مارکز شمرد. اینکه رمان انقدر معروف شده شاید بسته به همون ضد اخلاق و تابو شکن بودن در زمانه و یا داستان‌های مد روز کشور خودش باشه مارکز جامعه شناسی داستان رو رعایت کرده و فلورنتینو که خودش حرامزاده ست و انحراف جنسی خارج از ازدواج و فاحشه خانه ها امر عادی محیط اجتماعی حاکم بر کتاب محسوب میشه رو شفاف بیان کرده باید در نظر داشت فلورنتینو تو این محیط چنان عشقی رو پرورش میده او مسیحی هست که تو اجتماع ادم حسابش نمیکنن و بسیار فقیر بوده و در محله های نه چندان مرفه با توجه به اختلاف طبقاتی رشد کرده تازه با پول نزول پس ازش توقع شیعه اثنی عشری نداشته باشید :)) او حاصل ان اجتماعی است که میخوانید. البته که هیچ رمانی کتاب الهی و سرمشق اخلاقی شما نیست و نباید باشه که بخوام تاثیر این رمان بر اخلاق رو برسی کنم یا بگم در فرهنگ ما فلان بهمان فقط میگم انسان موجودیست دارای خرد پس محتوی جنسی و اخلاقی کتاب رو اگاهانه ببینید که تاثیر ناخواسته بر شما نگذاره همین. با دیدگاه داستانیش میتونم بگم خیلی جاها به نظرم نه تنها ضد اخلاق نیست بلکه واقع بین هم هست. شخصا از خوندن آثار نویسنده هایی که در توصیف افراط می‌کنند خوشم نمیاد اما، اما، حتی اگر اخلاقی چون من دارید از توصیفات مارکز که سلطان زاده بخواند خسته نخواهید شد ترجمه بهمن فرزانه روان است و خوانش سلطان زاده لذتبخش که شخصا تجربه شنیدن کتاب رو بهتر از خواندنش یافتم. بعد از شروع شدن اصل ماجرا شما هم کم کم از داستان لذت خواهید برد و به ریتم عادت می‌کنید. در پایان امیدوارم لذت ببرید :)

اصلا کتاب جالبی نبود

توصیف های کتاب عالیه و خط روایی جالب هم مجابتون میکنه تا آخر کتاب بخونین اما وقایع جوری پیش میره که کاملا مشخصه یه مرد این کتاب رو نوشته که یه نگاه مردانه ی عجیب غریب به زن و عشق داره و هیچ چیزی حتی کودک آزاری و تجاوز بنظرش بد نیست و تازه رمانتیک هم جلوه شون میده!

اینقدر اسم و شخصیت داره نتونستم صوتی گوش کنم ترجیح میدم خود کتاب بخونم

کتاب بسیار زیبا و جالبیه. نکات خیلی خوب و تامل برانگیزی رو مطرح می کنه. داستان، به صورت عاشقانه ای آرام و بدون هیجان زیاد، پیش میره و نویسنده عشق رو از یک دید خاص به تصویر می کشه. خوانش داستان توسط گوینده هم بسیار خوبه. فقط بعضی توصیفات برای من بیش از حد و از حوصله خارج بود. اما با این حال همه جملات و داستان ارزش خواندن و یا شنیدن داره‌.

فیلم این داستان و دیدم که عشق و انتظار و وفاداری و تلاش شخصیت پسر عاشق که سالها جدایی از عشقشو تجربه کرد واقعا قابل تحسین بود البته که خوندن کتاب به مراتب میتونه جذاب تر باشه

عالی بود... داستان شما را سوار قالیچه پرنده می کند و مدام میبره به جاها و زمانهای گوناگون... از گوینده داستان هم سپاسگزارم

مترجم خوب و گوینده خوب. اما داستان از مقطعی به بعد بسیار کسل‌کننده می‌شه. شاید اگر اجرای خوب آقای سلطان‌زاده نبود، هرگز تا آخر گوش نمی‌دادم.

جالبه

چه زیبا روایت می کند آرمان سلطان زاده

گارسیا مارکز بسیار ممنونم برای زیبایی احساسات قشنگت پراز حس پر از واقعیات ملموس زندگی. صد سال تنهایی،عشق در زمان وبا با این کتاب چقدر درد میکشیم،چقدر عاشق می‌شویم وچقدر حس میکنی در همان شهر ودر کنار مثلث عاشقانه زندگی می‌کنیم وگریه میکنیم وبه طور کلی سرشار از انواع حس‌های قشنگ وزشت در زندگی میشویم وچقدر خوبه این احساسات را آرمان سلطانزاده انتقال میده

توی کتاب خبری از عشق های نابودگری که زندگی ها رو به آتش بکشه یا معصومیت های افسانه ای نیست، فقط حقیقت زندگی هست که تو سرتاسر کتاب جریان داره؛باید مثل فلورنتینو آریسا صبوری کنید و تا انتهای داستان پیش برید.

ممکنه خیلیها بخونن یا بشنون و بپسندن ولی برای من بسیااااار خسته کننده بود واصلا نتونستم باهاش ارتباط بگیرم،اصولا ارتباط با نوشته های نویسندگان روسی بنظرم خیلی سخته وبنوعی همه پسند نیست،گویندگی عالی بود

این کتاب با این گویندگی قبل از اینکه آغازش کنم حکم گنجی سربسته رو برای من داشت تا اینکه بخش اول کتاب رو شروع به گوش دادن کردم و محو و شیفته ش شدم. اولین کتابی بود که از مارکز خوندم که تا قبل از اون خیال می کردم آثاری مثل صد سال تنهایی و عشق در زمان وبا کتاب‌هایی اند که فقط برای اسم معروف شدند و بعضی افراد فقط برای کلاس گذاشتن این کتاب رو تهیه می کنند و در کافه می‌نشینند و فاز فرهیختگی برمیدارن که میتونم بگم درباره این شاهکار اشتباه میکردم . با چنین طرز فکری که درباره کتاب داشتم شروع این کتاب یکی از گزینه های به دور از ذهن برای خوندن بود تا اینکه در یکی از مصاحبه های آقای مهران مدیری ایشون گفتند ( مارکز یکی از غول های ادبیاته ) و این چنین بود که مشتاق شدم این کتاب رو بخونم و قطعا بقیه ی آثار ایشون رو هم مطالعه خواهم کرد. یکی از دلایل مهم من برای دوست داشتن این کتاب لحن آرام و زیبای اون بود که اتفاقات به آرامی و زیبایی هرچه تمام تر پیش می رفت درست مثل کتاب پیرمرد و دریا . کتاب مثل تجربه کردن و زندگی کردن بخشی از زندگانی شخصیت ها بود ؛ شخصیت های کتاب خیلی تو پُر و پیچیده بودند که هرکدام اتفاقات متفاوتی در دوره زندگی خودشون رو تجربه میکردن و زنجیره وار اتفاقات به دیگر شخصیت ها هم مربوط می شد . مارکز در وارد کردن احساسات به مخاطب خودش یک استاد چیره دسته که با جنب و جوش در داستان در ذهن خواننده هم چنین حالاتی رو به وجود میاره. برای مثال بیشترین احساسی که با کتاب رد و بدل کردم سفر اول فلورنتینو اریسا به خارج از شهر خودش بود طوری که احساس خفقانی که شخصیت داشت در من هم به وجود آمده بود . نکات آموزنده در کتاب بسیار زیاد بود و میشه چندین نکته از اون یاد گرفت. نکته ای که میتونم به اون اشاره کنم این بود که عنوان کتاب عشق در زمان وبا هست که این به معنای آن نیست که وبا قراره در عشق بین شخصیت های داستان تفرقه ای بندازه و یا اونها رو از هم جدا کنه بلکه داستان در دوره ی وبا رخ میده . اکثر کتاب های قدرتمند و پرملات همیشه بیوگرافی از شخصیت های اصلی داستان ارائه می‌دهند که این کتاب از بقیه سیوا نبود و بیوگرافی عمیقی از شخصیت ها رو به نمایش گذاشت که خوانند به راحتی میتونست با کتاب ارتباط برقرار کنه. پایان کتاب هم زیبا و کاملا مناسب تموم شد مثل هواپیمایی که به خوبی اوج میگیره و به نرمی فرود می آد. گویندگی کتاب هم که نگم شکر اندر شکر بود استاد آرمان سلطان زاده صدای جذاب، لحنی مناسب و احساس در حنجره ی خودشون دارند که تجربه ی کتاب رو بسیار لذت بخش میکنه . البته میتونم بگم اگه کتاب رو به صورت چاپی مطالعه می کردم ممکن بود این همه درک خوب از کتاب رو نداشته باشم. باید تشکر ویژه ای از کارمندان نشر صوتی اوانامه بکنم چون کارشون بی نقصه کات کردن های بجا و موسیقی هایی بسیار گوش نواز برای هر کتاب با موضوع خودش که واقعا ارزش هزینه ای که برای خرید میکنید روهم داره. بسیار خوشحالم از این که این کتاب رو تجربه کردم از آقای سلطان زاده هم برای گویندگی فوق‌العاده زیباشون متشکرم و همچنین از نشر بسیار خوب اوانامه.

کتابی دلنشین و دوست‌داشتنی که لحظه به لحظه‌اش لذت می‌برید. از مارکز انتظار دیگه‌ای نمی‌شه داشت‌. گوش بدید و حظ ببرید.

من نزدیک ۴روز با این کتاب زندگی کردم …باهاش سفر کردم تو جزایر کرائیب …تمام جزییات و قشنگیارو تصور کردم و لذت بردم …و‌صدای زیبای گوینده که همه چی رو واقعی تر کرده بود …زیبا ودلنشین و خواستنی بود.👌🏻

یک کتاب فوق العاده با عاشقانه ای جذاب و متفاوت از مارکز و البته با روایت عالی استاد آرمان سلطان زاده

شاهکار دیگه ای از مارکز عشق، هجران و دوباره عشق و وصال -اولی در جوانی -هجران به مدت سالهای گرانبهای عمر -و عشق و وصال دوباره در پیری چقدر این نویسنده ماهره در توصیفات درونی انسان به گمانم مارکز با تمام وجودش عشق رو زندگی کرده که اینهمه زیبا بیانش میکنه

اصلا نتونستم با شخصیت های داستان ارتباط برقرار کنم

گابریل گارسیا مارکز عزیز که نوشتاری شیوا و گاهی همراه با طنز داره در بیان یک عشق عجیب و هوسناک و حتی مخرب برای دیگران و گاهی کثیف کم نذاشته. من از شنیدن این کتاب بسیار لذت بردم . خیلی کم نظیر بود.

داستان طولانی و دوستداشتنی بود . لذت بردم ولی اصلا شخصیت فلورینتو را دوست نداشتم ، خودخواه بود و باعث مرگ دونفر شد در حالی که اصلا اهمیتی نمیداد فقط به عشق و دلخواه خودش فکرمیکرد. گویندگی هم که عالی بود. 🙏🙏

کتابی عاشقانه با پختگی گذر زمان و خامی نوجوانی و تجربه مداوم این احساس با گذر عمر . داستانی زیبا و عمیق همچون بقیه آثار گابریل گارسیا

خوانش بی نظیر وموسیقی متن بسیار جذاب بود .در مورد موضوع داستان بنظرم اون انتظاری را که داشتم بر آورده نکرد.

کتاب قشنگیه .جزییات و شخصیتهای زیادی داره .کمی خسته کننده ست ولی قشنگه

دراین کتاب قصه پردازی قدرت خوبی دارد ولی برای من بیشترکتاب یکنواخت بود . ممنون از صدای دوست داشتنی و جذاب جناب آرمان سلطان زاده.

بی شک از مهمترین وتاثیر گذار ترین آثار دنیا و گابریل گارسیا مارکز شهیر فهماند که می توان به هر چیزی رنگ واقعیت بخشید.با سطر سطرش گریستم و یاد خودم افتادم

لغزش‌های کلامی لازم است برطرف شود: -۱ @@«موسیقیِ انعکاسیِ جادویی داشت» ==«موسیقی، انعکاسیْ جادویی داشت»‌ سایر موارد را به‌تدریج اطلاع می‌دهم.

عالی بود

این کتاب از نظر متن و جذابیت به شدت عالیه و اینکه فقط به صد سال تنهایی نچسبید مارکز کتاب های شاهکار دیگه ای هم داره

سلام . چجوری میشه به فلش انتقالشون داد ؟

معمولی و یکم طولانی بود-وسطاش یکم ب نظرم داستانو کش داده بود ولی فصل اخر رو خیلی دوست داشتم که چطوری به عنوان کتاب مربوط شد

داستان ساده بود که حتی اگه گاهی ذهنت بپره و حواست پرت بشه بازم گمش نمیکنی ولی در کل حال وهوای جالبی داره

باورتون میشه دیالوگ قابل توجهی نداره این داستان؟ یه روندِ یکنواختِ روایت گونه داره که اتفاقا خیلی شاهکاره، ولی باید بگم برای عده ای ممکنه خسته کننده باشه

عالی بود ،پیشنهاد میکنم به همه کسانی که اطرافم هستند و کلی استقبال کردن .

داستان جالب داره و مقداری طولانی و اون اواسط ممکنه خسته بشید اما ادامه بدید حتما و این کتاب از اون دسته از کتاب هایی است که باید در حین خوندن لذت ببرید و خیلی بحث پایان بندی و رسیدن به انتها مهم نیست. نسخه صوتی هم صدایی خیلی خوبی داشت فقط من مقداری با اسم های شخصیت ها مشکل داشتم و اون اوایل خیلی برام شبیه بودند.

خلاصست؟

یکی از بی سروته ترین کتاب هایی بود که خوندم با توصیفات و توضیحات مفصل و نالازم

من این کتاب رو فقط بخاطر فضاش و جزئیاتی که مارکز عادت داره به زیبایی بیانش کنه دوسش داشتم، نسخه صوتیش رو گوش ندادم. اصلا فکر میکنم گزینه ی مناسبی باشه برای کساییکه میخوان تازه با مارکز آشنا شن…. شاید عشقش به فرمینا و بعد هوس بازیاش برای من بعنوان زن ایرانی مورد قبول نباشه! چون ما زنهای ایرانی فکر میکنیم وقتی یک مرد خانمی رو دوست داشته باشه حتماً باید پای عشقش وایسته. شاید چون فیلمای خودمون اینو به خوردمون دادن! یا شاید برداشت اشتباهی از اسم کتاب داشتیم که انتظارات اشتباهی بهمون داده. نمیدونم…. اما ذاتاً هیچ مردی نمیتونه بعد اینکه یه عشقی رو از دست داد تمام غرایز خودشو سرکوب کنه. همچین چیزی وجود نداره توو دنیای واقعی… من جای فرمینا بودم، بعد از مرگ شوهرم، که بنظرم اون عشق واقعی بود اصلا جاشو به اون آقای هوس باز نمیدادم… تا قبل از پا دادنش از شخصیت فرمینا خوشم میومد…. سطح شوهرِ دکتر خودش خیلی بالاتر از این بود. نه چون دکتر بود و جایگاه اجتماعی و… بالایی داشت بلکه جنس عشقش واقعی بود بنظرم.

خوانش کتاب از هر نظر بی‌نقص بود، سپاس فراوان از جناب سلطان‌زاده

زیبا...روان...واقعیتی تلخ در عین شیرینی