نظرات کاربران درباره کتاب صوتی مثل آب برای شکلات

من نسخه کاغذی کتاب را خواندم. در‌مجموع ارزش وقت گذاشتن ندارد. اما به تفصیل: ترکیبِ دل‌انگیزی از رنگ، بو، مزه و عطرِ مواد غذایی؛ بیانی زیبا از هنر جاریِ دختری عاشق در آشپزخانه؛ دختری که از همان ابتدا گوشت و پوستش در کنار رنگ‌ها و طعم‌ها می‌روید و تا پایان زندگی نیز مزه‌ها و طعم‌ها را هنرمندانه با هم ترکیب می‌کند؛ ترکیبی که تنها منحصر در غذا باقی نمی‌ماند، بلکه در حال و هوایِ خورندگانش، تجلی می‌کند؛ گاهی عشق و شور می‌آفریند و گاهی غم و اندوه. با این وصف شیرین و خوش‌طعم، *اما خواندنش را اصلا و ابدا پیشنهاد نمی‌کنم* ؛ چرا که همه‌ی این زیبایی‌ها در کنار توصیفی معیوب از عشق، بزدلانه به قهقرا رفته‌اند(می‌خواستم بنویسم عشق در این کتاب بزدلانه به لجن کشیده شده است، اما سعی کردم بهتر بنویسم تا خاطرِ خواننده ترک‌دار نشود). آن هم نه حتی عشق والا و معنوی، که همان عشق زمینی و انسانی. در اصل، کتاب روایتی است از هوسِ مردانه‌ای که نویسنده سعی کرده آن را با واژه‌هایش به جای عشق به خورد مخاطب بدهد. هوسی جانکاه که با خیانتی منفعلانه، التیام می‌یابد؛ و در کنارِ این التیام، دختری، قربانی می‌شود. و صد افسوس که واژه‌ی مقدس عشق تا به این حد در این کتاب، حقیر شده‌است. نام کتاب گویا در فرهنگ مکزیک کنایه از احساسات تند و برانگیختگی جنسی است و به خوبی گویای آن چیزی است که لباس عشق را به یغما برده. عنوان فرعی کتاب، مبارزه‌ی یک زن با سنت‌های جامعه است. عنوانی بی‌نهایت جذاب و دل‌فریب که تو را تا انتهای کتاب، برای خواندن از یک مبارزه‌ی سنت‌سیزانه، می‌کشاند، اما صد دریغ که در هیچ کجایِ آن اثری از مبارزه که هیچ، حتی مقاومت، هم نیست؛ سراسر انفعال است و پنهان‌کاری. انفعالی که با پوشیدن جامه‌ی خیانت، سعی در به تصویر کشیدن یک عشق آتشین را دارد. عشقی که نقطه آغازینش گره خورده با لحظه‌ای و نیم‌نگاهی. درست همانند رمان‌های رایج‌شده‌ی این روزهای کشورمان؛ عشق در یک نگاه. نگاهی که هرچند دختری را به اندازه‌ی تمام عمر اسیر می‌کند، اما در نهایت مردِ مثلا عاشق پیشه‌ی داستان را به هوسِ آتشینش می‌رساند. دردی که در کتاب به عنوان مشکل اجتماعی زنانه توصیف می‌شود، نه تنها درمان نمی‌شود که با گذاشتنِ آلودگی بر روی آن، حتی عفونت می‌کند و در نهایت نیز منجر به مرگ می‌شود؛ آلودگی‌ایی از جنس خیانت، بی‌اعتبار کردنِ مادر، بی اعتبار کردنِ خانواده، نزول جایگاهِ عشق به هوس. کتاب را نماد حماقتی دخترانه می‌دانم در برابر تمام خیانت‌هایی که جامعه‌ی مردان می‌توانند در حق جامعه‌ی زنان روا دارند؛ یک تراژدی تمام عیار از قربانی شدن یک زن در برابر هوس. تیتا نماد عریان و واقعی زنانی است که انرژی و هستی خود را به پای مردانی قدرنشناس می‌گذارند، تا آنجا که در نهایت هویت‌شان نیز با هویت آن مردان گره خورده و هیچ از خود باقی نمی‌گذارند. در عجبم که چرا زنان فمنیست، چنین داستان حقیری را به آتش نکشیده‌اند. در بسیاری از جاهای کتاب این تصور به سراغم می‌آمد که آیا هدف از این رمان، آن است که با قصدِ متناقض، اعمال قهرمانان داستان را تقبیح کند؟ بدتر آنکه کتب جزییات زمانی و مکانی اندکی از فضای مکزیک را به مخاطب عرضه می‌کند و در نهایت مخاطبی چون من حتی نمی‎تواند پازل ذهنی‌ش را درباره‌ی آمریکای شمالی، بچیند. از این جنس کتاب‌هایی که عشق‌های آزاد ویکتوریایی را توصیف می‌کنند البته در ادبیات صد سالِ اخیر، کم نیست، اما لااقل اینقدر عشق را نازل نمی‌کند. در مقابل این کتاب، کتاب مردی که می‌خندد، جین ایر، ربه کا و حتی ابله، جایگزین‌های بهتری هم به لحاظ ادبی و هم به لحاظ محتوایی هستند.

من نسخه چاپی کتاب رو بارها خوندم. آخه نمی دونم چطوری یه کتاب انقدر راحت و لغزان می تونه نفوذ کنه توی دل و جون آدم! سبک رئالیسم جادویی کتاب فوق العاده است. به طرز عجیبی زنونه نوشته شده. شک ندارم هر زنی که کمی تجربه زندگی داشته باشه، با لحظه لحظه اش ارتباط عاطفی عمیقی پیدا می کنه.

اوایل کتاب داستان رو دوست داشتم اما رفته رفته اون تصویری که از عشق نشون میداد رو نمیپسندیدم و چیزی جز شهوت نمی‌دیدم انتظارم از نقش اصلی رفتار عاقلانه تری بود فصل های آخر واقعا دوست نداشتم گوش کنم لحن و صدای خواننده بسیار خوب و عالی بود.

سلام. به نظرم کتاب سبک و خوشخوانی هست و من دوست داشتم تا آخر داستان گوش کنم. اضافه کردن عطر و طعم و روش پخت غذا به متن داستان و اشاره داشتن به ظلم هایی که بنابر سنت های غلط به آدم ها (مخصوصا زنان) تحمیل میشه برام جذاب بود. اما به نظرم افراط و تفریط در جای جای داستان به چشم می خورد؛ زمان هایی تسلیم محض بودن و زمان هایی پیش گرفتن روش هایی مخرب و نه چندان عقلانی و اخلاقی توسط شخصیت های داستان.

از نظر صوت خواننده واقعا عالی بود صدای جذاب و گیرا داشت اما داستان جالبی نبود بخواهم دنبالش کنیم دقیق مثل فیلم‌های ترکی مسخره با پایان مسخره تر هدفش به تصویر کشیدن عشق بود اما موفق نبود بیشتر هوس و خیانت را توجیه می‌کرد

لحظه لحظه ی این کتابو زندگی کردم غصه خوردم و خندیدم!

موسیقی زیبا و گوشنواز، زیبایی کتاب رو دو چندان کرده بود.

از بهترین کتاب هایی که تو زندگیم خوندم. اگر به رئالیسم جادویی و آشپزی علاقه دارید این کتاب برای شماست تا ازش لذت ببرید.

مثل آب برای شکلات. در تمام طول داستان دنبال این بودم که چرا اسم کتاب اینه و واقعا برام جالب بود. ایده تلفیق آشپزی و داستان اصلی به نظر نوآورانه و جسورانه است. این که هر بخش با یه غذا شروع می‌شه و ادامه پیدا می‌کنه می‌تونه هم جالب باشه و هم حوصله سر بر. چرا که به دلیل فرهنگ متفاوت ممکنه خیلی گوش ما با کلمات آشنا نباشه. بخش‌های تخیلی ماجرا توی ذوق می‌زنه و خیلی با فضا هماهنگی نداره. نظر شخصی من اینه که کاش از چندتا از اتفاقات بیش از اندازه فانتزی و بزرگنمایی شده صرف نظر می‌شد. چون تا می‌خواستم با شخصیت همذات‌پنداری کنم با اون بخش‌ها ارتباطم قطع می‌شد. البته ممکنه برای شما پیش نیاد. به طور کلی کتابیه که شاید بشه گفت بیشتر سلیقه‌ایه و من نتونستم باهاش ارتباط بگیرم. چیزی که من رو با داستان همراه می‌کرد بیشتر صدای خانم کتابخوان بود تا متن کتاب. اشاعه‌ی موضوعاتی مثل خیانت و عادی شمردن اون از دلایلیه که محتوای کتاب رو زرد و بی ارزش می‌کنه و در مجموع توصیه من اینه که یه کتاب بهتر برای خوندن پیدا کنید و وقت صرف این کتاب نکنید.

صدای گوینده انصافا فوق عالی بود، بعد از آرمان جان سلطان زاده و نیما رئیسی و بین خانم‌ها بعد از خانم درخشش و پاک ذات، عااالی بود.. قلم نویسنده اونقدر عالی بود و غذاها اونقدر رنگ و بو به کتاب داده بودن که اگه حتی اون عشق نصفه نیمه که بیشترش هوس بود تا عشق هم نمی‌بود، جذابیت کناب تا آخر حفظ میشد.. حیف که عشق توی این داستان به لجن کشیده شده، وگرنه غیر از این مقوله، همه چیزش خوب بود..

خیلی کتاب جالبی بودمخصوصاقسمتهایی که ازآشپزی کردن شخصیت اصلی داستان توصیف می شد صدای خواننده بسیار خوب و دلنشین بودخوانش بسیار باکیفیتی داشت موسیقی ملایم بوداماشخصیت مادر استان بسیار منفی بودیک انسان چالش برانگیزبودوهمیشه دخترکوچولوش رونادیده می گرفت و باعث تمام سختیهایی که این دختر دوران حیات خودش کشیدفقط مادرخودرای ومستبدش بود که باکج فکریهاش باعث شد زندگی دخترباچالشهای زیادی روبه روبشه

لذت بردم عالی بود

روایتی از عشق وسنتهای غلط در یک خانواده

انقدر غرق میشدم تو کلمات که زمان از دستم در میرفت..گویندگی هم که عااااالی جوری که غذای لذیذ رو آدم حس میکرد کتاب با اینکه کلمات ساده ای داشت اما عجیب جذاب بود.

داستانی بسیار لطیف، زیبا و روان.

دو امتیاز فقط به راوی دادم که صداشون عالی بود داستان رو دوست نداشتم

به غیر از گویندگی که برای من جذاب بود به خصوص ادای صحیح کلمات فارسی، چون بسیار کمیاب است، داستان از ضعف و حقارت زن چیزی دیگر نداشت، البته بخش آشپزی و توضیحات آن خوب بود ولی چنین شخص هنرمند و با هوشی اسیر هوس و نه عشق شده بود.

کتابی پر از توصیف و رنگ و بو مزه که خیلی سریع آدمو همراه میکنه با خودش و به دل قصه میبره

کتاب جالبی نبود

یه کتاب که احساسات مختلفی تو وجودتون پدید میاره:غم، تنهایی،عشق، نفرت، سکوت گویندگی هم آنقدر جذاب و روانه که باعث می‌شد این احساسات بیشتر خودشونو نشون بدن واقعا لذت بردم از گوش کردن بهش 😍

داستان پر کشش و جذابی داشت ولی آخرش رو دوست نداشتم!

کتاب مثل آب برای شکلات کتابی است که حواس شما را به کار می اندازد و اغلب می توانید کاملا رنگ، بو، طمع و مزه غذاها را ببینید و حس کنید و به هوس بیوفتید و بخواهید آن ها را امتحان کنید. در این کتاب نقش اصلی، دخترکی است به نام تیتا که مهارت بالایی در آشپزی دارد. این کتاب نشان می دهد که چگونه وقتی ما خود را صرف کاری می کنیم که دوست داریم، زندگی را از آن منظر می نگریم. همانگونه که تیتا برای بیان احساسات و عواطف خود و درمان خود از غذاها استفاده می کرد. تیتا با سنت های غلط دوران خود دست و پنجه نرم می کند و هر کدام از اعضای خانواده اش به طور خاصی با این سنت ها برخورد می کنند. این نگرش ها و برخورد ها یادآور می شود که چه قدر انتخاب های ما در سرنوشت ما اثر گذارند و ما خود مسئول انتخاب هایمان هستیم. تینا در ابتدا دختری است که خود را سرکوب می کند و به مرور متوجه می شد که این سرکوب اشتباه و ناعادلانه است و نباید هر چیزی را صرفا چون نزدیکان و خانواده درست می دانند تایید کنیم. از طرفی داستان عشق تیتا، که کل کتاب بر مبنای آن است را چندان دوست نداشتم‌. هربار در ذهنم می گفتم آن دو می توانستند روشی بهتر و مناسب تر برای کنار هم بودن پیدا کنند و هرگز خواهر تیتا را درک نکردم! و از همه عجیب تر برایم انتهای این داستان عاشقی بود. به علت وقت کمی که دارم، کتاب صوتی برایم مناسب تر است. این کتاب با گویندگی عالی و ریتم دل انگیز، من را به دنیای تیتا و غذاها می برد و از گوش دادن به آن لذت بردم. این کتاب برای افرادی که چندان علاقه ای به داستان های عاشقانه ندارند مناسب نیست و احتمالا برایشان حوصله سر بر خواهد بود اما اگر دوست دارید قوه تخیل خود را درگیر کنید این کتاب با تصویرسازی عالی قطعا این کار را به خوبی برایتان انجام می دهد. #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳

جالب و خیال انگیز

اول بگم خوانش کتاب رو بسیااااااار دوست داشتم. روایت شیرینی داره کتاب، توصیفاتش، خلق فضا های رنگی و حسی و ... ولی چرا انقدر از طرف شخصیت ها انفعال می‌بینیم؟ چرا هیچ مقاومتی نیست؟ چرا هیچ حرکتی نمی‌کنن؟ در هر حال تا آخرش منتظر یک اتفاقی ولی...

کتابی در سبک رئالیسم جادویی هست.در عین جادویی بودن و تخیلی بودن بعضی اتفاقات، و در دل قسمت‌های جادویی، وقایع بطور واقعی اتفاق می افتن و واقعیت و وهم و خیال در هم تنیده میشن. داستان درباره بعضی رسوم قدیمی و ناعادلانه هستش که نسل جوون نمیتونن به سادگی قبول کنن و در مقابل اون رسوم طغیان میکنن. داستانی بسیار جذاب و شنیدنی و گوینده عالی عالی، خوانشی روان و بدون کوچکترین تپق. البته شنیدم نسخه چاپی دارای اشتباهات نوشتاری زیادی هست و همون‌طور بدون تصحیح هم باقی مونده، ولی من صوتیش رو گوش کردم. در هم آمیختن دستورهای آشپزی و روند اصلی داستان بسیار جالب و بجا و جذاب هست. من که از شنیدن داستان بسیاااااار لذت بردم،😍😍😍😍😍 امیدوارم دوستان گوش کنند و با این سبک داستان پردازی آشنا بشن و از خوندن و شنیدنش لذت ببرند. بعد از شنیدن این داستان، «صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز (که یکی از معروف ترین رمان‌ها در این سبک هست) رو خوندم و از اون هم بسیار لذت بردم😍😍😍

با تردید شروع کردمش، ولی داستان جالبی داشت، عاشقانه‌ی آروم و غمگین و پرماجرایی بود. کتاب خوبی بود دوستش داشتم. صدای دلنشین گوینده هم فضای داستان رو خیلی خوب نشون میداد. خوندنش رو بهتون پیشنهاد میکنم...👌♥️

چقدر این کتاب من رو بخودش مشغول کرد.یه جاهایی چشمم رو بستم و با عمق وجودم با شخصیت تیتا همذات پنداری کردم. همراه با داستان میفهمید که پدر و مادر چه تاثیرات مخرب یا خوبی روی فرزند و آینده اش میزارن و میتونن آینده اش رو تحت تاثیر قرار بدن یا فرزندانی که کاملا شبیه والدین خودشون میشنن! این کتاب به شددددددت پیشنهاد میشه،قسمت های آشپزی خیلی جالب و هوس انگیز هست و در کنار غم عشق تیتا و مردی که به پای عشق ایستاده باعث میشه تشویق بشید برای گوش دادن.

این کتاب با توجه به کمی تخیل که چاشنی داستان شده بود جالب و شنیدنی بود و ناراحت کننده. اما نحوه پایان بندی برای من خیلی جالب و دلنشین بود. شاید از آن کتابهایی نباشد که به دیگران توصیه کنم بخوانند، اما از اینکه به دایره کتابهای خوانده شده خودم اضافه شد خوشحالم.

کتاب اصلا موردپسند من نبود، هیچ نکته ی مثبتی نداشت و تا آخر گوش نکردم.

کتابی بسیار شیرین و عاشقانه از زبانی یک دختر که پر از عشق و شور است تعریف میشه واقعا برام جذاب بود حال خوبی داشت

این کتاب به قلمی بسیار زیبا نوشته شده بود و گوینده نیز بسیار عالی آن را خواند. داستان بسیار زیبا بود، اما سلیقه ی کتابخوانی من، رمان‌هایی هستند که بر مبنای واقعیت اتفاق می‌افتند برای همین، شاید از محوریت داستان و همینطور آخرش خیلی خوشم نیامد. اگر شما دنبال داستانی واقعی هستید، این کتاب مناسبی برایتان نیست وگرنه کتاب مناسبی است. #چالش_کتابخوانی_1403

داستان جالبی بود به یکبار خوندنش می ارزه و اینکه صوتی هست و مطالعه کتاب راحته

کتاب عجیب غریبی بود گیجم کرد با وجود اینکه اینطور تعبیرها و واکنش ها را در مورد عشق نمی‌پسندم اما بازم ماهرانه نوشته شده بود نقدها روهم خواندم و البته به جا بود بیشتر از هر چیز از خواندن ماهرانه نرم لطیف و بسیار دلنشین گوینده لذت بردم دست گوینده جوان وتوانای کتاب درد نکنه نفس ایشان گرم و سلامت باد متشکرم

کمی تخیلی هست اما جالبه

لباس عشق به تن خیانت در این داستان زار میزد. دوستان به تفصیل توضیح دادند که چرا داستان خوبی نیست و ارزش وقت گذاشتن برایش را ندارد. اما صوت و لحن دلپذیر خواننده کتاب باعث میشد انسان به گوش دادن راغب شود. منتظر شنیدن این خوانش حرفه‌ای در داستان‌های قوی‌تر هستم.

هسته اصلی کتاب انتخاب و تن سپردن بین چیزی است که مصلحت خوانده می‌شود و چیزی که خواسته دل است و این به صورت جادویی در بافت و جان کتاب رفته است به این صورت که در یک جا از چیزهای منطقی مثل دستور العمل دقیق و با جزئیات تهیه غذا و جوهر و گوگرد گفته می‌شود و در جای دیگر کتاب از چیزهای فراطبیعی مثل صدا و تصاویر اشباح گفته می‌شود

داستان درباره ی دختری است که مشکلات و الام روحی اش را با مهارتش در آشپزی اجین شده و روی غذاهایش تاثیر می گزارد داستانی عاشقانه است که از نماد ها بهره ی زیادی می برد اگر با معنی نماد ها آشنا باشید داستان براتون بسیار لذت بخش تر خواهد بود گویندگی کار هم بد نیست ،قبلا فیلمش را دیده بودم که به تصویر سازی ام از کتاب خیلی کمک کرد .

داستانی کش‌دار با گره‌افکنی و گره‌گشایی خام‌دستانه و غیرقابل‌باور. داستان، تعریفی مقدس‌مئابانه، سطحی و غیرواقعی از عشق ارایه می‌کند که بعد از گذشت سال‌ها از جنبش رومانتیسیسم، شاید تنها برای نواندیشان کم‌تجربه بتواند لحظاتی غلیان احساس ایجاد کند.

مثل همه قصه ها ، درس‌هایی برای زندگی داره .

عالی صدای گوینده و لحنش بسیار دلنشین بود و داستان هم فوق العاده جذاب بود و ارزش وقت گذاشتن رو داشت

سرشار از فراز و نشیبهای زندگی با تعلیق زیاد .

این کتاب بیشتر از هر چیز دیگری که دوستان گفتند ( عشق و یا شهوت ، دستور پخت غذا ها یا آشپزی ) از نظر من حامل این مفهموم بود : تاثیر احساسات بر روی طعم و مزه خوراک .... گویندگی کتاب خیلی عالی بود ولی چون به داستان های خارجی علاقه ای ندارم و این داستان با آداب ما بیگانه بود از توصیه کتاب اطمینان ندارم .

سوای از گویندگی لطیف و گوش نواز و تشبیهات زیبا ،،، محتوای داستان نشان از سرخوردگی نویسنده میداد و پایان داستان کاملا غیر واقعی و مسخره رقم خورد

داستان کنایی و پر از سر خوردگی نویسنده است و پر از خزعبلاتی خرافی است

میشه گفت خیلی ماهرانه سبک زندگی زنان قرون گذشته ی مکزیک رو نشون میده ، و یک جاهایی واقعا سرشار از بغض و نفرت میشی . اینکه در متن دستورهای غذایی اومده بود که درنهایت با احساسات آمیخته میشدند برای من خیلی جذاب و دوست داشتنی بود ، داستان پُر از غافلگیری بود اما در نهایت این نگاه به عشق واقعی رو اصلا نمیپسندم و از نظر من کاملا اشتباه هست .

خیلی کتاب لطیف و دلنشینیه

داستان بسیار جذاب و گیراست .

از بهترین کتاب های طاقچه با لحظات زندگی تیتا شادی و غمش زندگی کردم

چون من رمان ایرانی و خارجی زیاد میخونم و به آشپزی علاقه دارم ، از نظر من جالب و متفاوت بود. صدای گوینده هم دلنشین و گویاست . با تشکر از طاقچه امیدوارم باز هم از این رمانهای رایگان بزاره 😊

کتاب مثل آب برای شکلات درست مانند اسمش خواستنی و رمزآلود و هیجانی هست...البته در کل داستان چیز جدیدی نیست به غیر از عشق داغ و دو آتیشه که البته سالها طول کشید تا سرانجام افسانه ای اش فاش شود.... ولی منهای داستان کتاب ، من غرق نوشتار و ادبیات و فرهنگ و رسومات و آدم‌های داستان و گرایش ها و گویش ها و افکار و شخصیت ها شدم ....که صد البته جزئیات داستان مثل زنجیر مخاطب رو قفل میکنه به داستان و کتاب...گویش عالی خواننده هم بر جاذبه کتاب اضافه کنید ببینید دیگه چه شود!!!!!!