نظرات کاربران درباره کتاب صوتی زبان گلها

ونسا دیفن باخ، نویسنده ای که بطرز غریبی اونقدر خوب گلها رو میشناسه و با اون داستان پردازی کرده که دلم میخواد کتابهای دیگری ازش بخونم‌. داستان دختری بی سرپرست و انسان گریز و منزوی که توسط یک باغبان و گلخانه دار متعهد بنام الیزابت به فرزندگی گرفته میشه اما.... کتاب، یک فصل در میان بین زمان گذشته و حال این دختر(ویکتوریا) جابجا میشه و این فاکتور بصورت زیرکانه ای کتاب رو از یکنواختی انداخته و به جذابیتش افزوده.خصوصا اینکه زمان حال توامان با یک آشنایی عاشقانه و با خاطره ست. مهم تر از همه، به تصویر کشیدن روحیات خفته ی یک موجود آسیب دیده ست. آدمی که نمیتونه متعلق به کسی، چیزی، یا حسی باشه. بخودش بابت این موضوع حق میده اما نمیتونه با این شخصیت بجنگه و عادی باشه. نویسنده درک کاملا درستی از فرزندان،خصوصا دختران بی سرپرست داره و دست من رو کاملا از بیرون کشیدن هر گافی خالی گذاشت. روزی دوستی به من گل مگنولیا داد و گفت بسختی از درخت اون چیدتش. اون زمان نمیدونستم هر گل نمادی داره و سمبل یک کشوره. هرچند مگنولیا نماد کشور کره شمالی(!) بودی ولی معنای و مفهوم بسیار جالبی داشت... با خوندن این کتاب، هم گلها رو بیشتر بشناسید هم آدمهایی رو‌ که مثل ما از نعمت والدین خونی، بی نصیب بودند.... درک کنید.... درکتون رو بالا ببرید!

من نسخه ی چاپی این کتاب رو خوندم خیلی داستانش جدید ، جذاب و شیرینه در مورد دختری هست که خیلی درونگراست و نمیتونه خوب احساساتشو بروز بده یه دفتری داره که توی اون نوشته شده وقتی هر نوع گلی رو به شخصی هدیه میدید قصد دارید چه منظوری رو بهش برسونید. آیا دوستش داری؟ ازش متنفری؟ ... این دختر یه گذشته ی پر ماجرا هم داشته که توی فلاش بک هایی ب گذشته ب تدریج باهاش آشنا میشیم من ترجمه رو قوی و روان نمیبینم و شخصا سعی میکنم کتاب های با ترجمه ی خانم‌ مهرزاد رو نخرم ولی این کتاب تنها توسط ایشون ترجمه شده بد نیس منتها برای من که این کتاب رو شدیدا دوست داشتم ناامید کننده بود . آرزو میکردم ایکاش بهتر ترجمه میشد در هر صورت این کتاب مورد علاقه ی منه و با اینکه خیلی وقت پیش خوندمش گشتم توی طاقچه پیداش کنم ک حقمو بهش ادا کرده باشم :)

این کتاب عالیه

کتاب، داستان یک دختر یتیم و مسائل روزمره و حالت های روحی است که فرد رها شده در سنین کودکی تا بزرگسالی با آن ها دست به گریبان است. در بعضی قسمت ها واقعاً گریه کردم. صدای راوی(خانم پاک ذات) مثل همیشه عالی، گیرا، گرم و دوست داشتنی بود. از لحاظ رمانتیک بودن و منطق داستانی هم خوب و گهگاه تکان دهنده.

می تونم بگم جزء غم انگیزترین و دردناک ترین کتاب هایی بود که تو زندگیم خوندم اما این موضوع چیزی از ارزش کتاب کم نمی کنه. از بابت ترجمه مطمئن نیستم. نمی تونم بگم خوب بود

کتاب خوبی بود . درک خوبی هم از بچه های بی سرپرست داشت.

کتاب خوبی بود و پیشنهاد می شه.

یکی از زیباترین کتابهایی که‌گوش دادم با صدای خانم پاکذات ،❤️

بسیار جذاب و زیبا

کتاب روان و زیبایی است

داستان در مورد کودک یتیمی است که هر خانواده ای او را به سرپرستی می گیرد ننی تواند نگهداری کند ، کودکی که بخاطر بی مهری و شاید بیماری روحی دچار ترس از لمس شدن و ارتباط عاطفی دارد و تاثیری که در خلق و خوی او میگذارد .داستان پر از تصاویر از لحظات زندگی یک انسان درگیر با خودش و خاطرات تلخ اوست . من از شخصیت داستان عصبانی بودم و اگرچه گاهی به او حق میدادم ، اما گاهی از او منزجر شدم .صدای خانم پاک ذات تصویری سازی داستان را بسیار راحتر می ساخت .

به طرز عجیبی، احساس خوبی بهم میده گوش دادن این کتاب:) هم راوی خیلی خوب از پس اجرای کار براومده. متن کتاب شیوا و گیراست. در کل پیشنهاد میشه.

معمولی