کیندلاوران، نوشتهی سهیل خانصنمی و منتشر شده از نشر باژ با الهام و تأثیری چندلایه از اساطیر ایران باستان شروع میشود. در دنیای خیالی کیندلاوران، جهان را دو خالق، روشنایی و تاریکی آفریدهاند. رمان مذکور در ابتدا میخ محکمی بر داستان میکوبد تا بگوید که من به خاستگاهم وفاداری بیچونوچرایی دارم. داستان روشنایی و تاریکی و جدالشان برای سیطره بر جهان را پیش از این در اساطیر و متون مذهبی زرتشت یا خواندهایم یا شنیدهایم. این روایت در میان رمانهای فانتزی نویسندگان ایرانی شکلوشمایل جدیدی پیدا کرده است و جدیدترین روایتش مجموعهی ازلزادگان است.
دنیای کیندلاوران با خلق دنیای خیالی و زبانی که سعی شده تا به تورات و انجیل نزدیک باشد، آغاز میشود، مثل کتابهای فانتزی قدیمیتری نظیر سیلماریلیون(۱) یا بخش مقدمه در رمان مهرهی پیشگویی(۲). این نوع قصهگویی با نثری که میکوشد تا به نوشتار اساطیری، مذهبی و حماسی و نه رمانهای امروزی وفادار باشد، ممکن است برای نسل امروز فانتزیخوانها خیلی خوشایند نباشد.
وفاداری به اساطیر در بخش “پیدایش جهان هستی” کتاب به پایان نمیرسد و همچنان اشاراتی به شاهنامه دارد. داستان در شهری کوچک شروع میشود که نژاد خیالی آبراهامها از ستم نژاد دیگری به نام نیابهها قیام میکنند. روایت این بخش یادآور قیام مردمی به رهبری کاوهآهنگر در شاهنامه است، چراکه شخصیتی به نام “پیر” در این شهر زندگی میکند که شورش را با روایتی تازه و متفاوت آغاز …