تونل... ببخشید، منظورم خندق بود!<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

تونل... ببخشید، منظورم خندق بود!

مجله حوالی

۱۷ دقیقه مطالعه

bookmark
تونل... ببخشید، منظورم خندق بود!


مقدمه

متنی [تونل... ببخشید، منظورم خندق بود! (۱)] که در ادامه خواهید خواند، مقاله‌ای ا‌ست نوشتۀ صبا عناب، معمار، پژوهشگر و نویسندۀ لبنانی. این متن در اصل به زبان عربی نگاشته شده و سپس به زبان انگلیسی ترجمه شده است. متن حاضر، ترجمه‌ای ا‌ست تلخیص‌شده از نسخۀ انگلیسی.

مقالۀ زیر در سال ۲۰۲۴ در نشریۀ اینترنتی «کحل»(۲) منتشر شد. این نشریه به مطالعات بدن و جنسیت در خاورمیانه، جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا اختصاص دارد. ایدۀ کحل براساس این باور شکل گرفت که گفتمان اصلی موجود در حوزه‌های فمینیسم و جنسیت در این مناطق، آکنده از تصورات سوگیرانه و پژوهش‌های سطحی و تناقض‌های آشکار است. به ‌نحوی که به برخی از موضوعات به ‌شکل افراطی پرداخته شده. حال ‌آنکه موضوعات مهم دیگری به‌کل نادیده گرفته شده‌اند. هدف کحل این است که هژمونی تولید دانش را به چالش بکشد و تلاش کند تا اهمیت و نقش محوری جوامع منطقۀ جغرافیایی ما را در بازتعریف پیچیدگی‌های مفاهیم انسانی، گوشزد کند.صحنۀ

اول: کوششی محتاطانه برای نوشتن

تلاشم بر این است که در نوشتن این متن درجه‌ای از ابهام را به کار بگیرم تا جایگاهم را به ‌عنوان یک معمار و پژوهشگر شهری، در حوزۀ گسترده‌تر تولید دانش و اکستراکتیویسمی(۳) که احتمالاً در بردارد، بازتاب دهد.

حوالی تابستان ۲۰۱۰ بود که خودم را در کنار چند نماینده از جناح‌های مختلف فلسطینی دیدم که برای جلسۀ اولیۀ طراحی مشارکتی یک ساختمان عمومی گرد هم آمده بودند، ساختمانی که قرار بود همۀ این گروه‌ها بتوانند به ‌صورت اشتراکی از آن استفاده کنند. چنین روندی در نهر‌البارد(۴) عادی است. مانند هر ساختمان دیگری در نهر‌البارد، این فرایند مستلزم آن است که معمار پروژه با ذی‌نفعان اصلی و بعضی از ساکنان بومی اردوگاه ملاقات کند. …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

۱like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره نهم مجله حوالی (تابستان ۱۴۰۴) منتشر شده است.