«درصد کوچکی از ۲۰۰هزار فروشندۀ بلیطهای بختآزمایی از سوی نیروی تازهتأسیس سپاه به عنوان سیگارفروش در خیابانها به کار گرفته شدند تا با احتکار این کالا مبارزه کنند.»
روزنامۀ آیندگان. ۱۳۵۸. ۲۱ فروردین.
«سامیزدات» واژهای بود روسی به معنایی شبیه «انتشار به دست خود»، اصطلاحی که برای مجموعهای از نشریههای غیررسمی و زیرزمینی در دوران شوروی کمونیستی به کار میرفت و البته خیلی زود به کشورهای بلوک شرق اروپا هم گسترش پیدا کرد. گفته میشود که اکثر این نشریهها یا کتابها واقعاً به صورت دستنویس تولید میشدند؛ چراکه گمان میشد پلیس مخفی توانایی ردیابی ماشینهای چاپ را دارد. شاید تصور بیپایهای هم نبود. به دستور کاگب، تمام چاپخانهها باید مقالاتی را به عنوان نمونۀ چاپی از دستگاههای تایپ و کپی خود به پلیس محلی تحویل میدادند که گویا از روی همین نسخههای نمونه، امکان پیدا کردن منبع هر نوشتۀ تایپ یا کپیشدهای وجود داشت. به هر حال، نسخههایی هم که دستنویس نبودند باید یکییکی توسط ماشینهای تایپ خانگی بازنویسی میشدند.
کار توزیع سامیزدات هم مانند تولیدش به صورت نفربهنفر انجام میشد تا کمترین توجهها را به خود جلب کند. با همین روش کند و ابتدایی، سامیزداتها چنان گسترشی پیدا کردند که خیلی زود به شبکهای وسیع از تولید و نشر آثار در سطح چندین کشور بدل شدند. این شبکه به نویسندگان و روشنفکران امکان میداد تا سالها پیش از پیدایش اینترنت و شبکههای اجتماعی، خودشان را از نظارت دستگاه رسمی نشر خلاص کنند. آن هم نه با هدف ترویج اندیشههای سیاسی مخالف، بلکه در ابتدا صرفاً برای انتشار آثار هنری!
احتمالاً نخستین کتاب کاملی که به صورت سامیزدات منتشر شد، «دکتر ژیواگو»، شاهکار بوریس پاسترناک بود. در …