برگشتن از زیرِ زمین<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

برگشتن از زیرِ زمین

توضیح در مورد مجله

مجله حوالی

۹ دقیقه مطالعه

bookmark
برگشتن از زیرِ زمین

از انتشار شمارۀ پیشین حوالی چهار سال می‌گذرد. چهار سال زمان کمی نیست. به‌ویژه اگر فهرست جمع‌وجوری از «آنچه گذشت» هم ضمیمه‌اش کنیم. آن وقت، این چهار سال فربه‌تر می‌شود و دیگر با جمع سادۀ تعداد روزهایش برابری نمی‌کند. اما همین جمع‌وتفریق‌های سرانگشتی هم کافی‌اند برای اینکه اعتراف کنیم عمر این وقفه چه‌قدر به درازا کشید.

آن روزها تازه‌تازه داشتیم از پاندمی خلاص می‌شدیم و با ترس‌و‌لرز، از قرنطینه‌هایمان بیرون می‌آمدیم. بی‌رمق بودیم و برای بقایمان، ایستادن و نفس تازه کردن را ناگزیر می‌دیدیم. آن روزها که قصد کردیم بایستیم، هنوز خیلی اتفاق‌ها نیفتاده بود. ژینا هنوز زنده بود. دیوارهای شهر از خط‌خوردگی‌ها پُر نشده نبود. هنوز بدن‌هایمان را پیدا نکرده بودیم و خیابان به میدان مقاومت هرروزه‌مان تبدیل نشده بود. نسل‌کشی هنوز کلمۀ نامتعارفی بود. اوکراین درگیر جنگ نبود و سقوط اسد در پیش‌بینی‌های هیچکداممان جایی نداشت.

حافظۀ جمعی ما در این چهار سال چیزهای زیادی به خودش دیده، رخدادهایی که در نتیجه‌شان دیگر نه ما آن آدم‌های سابقیم و نه فضای اطرافمان همان چیزی که بود. در این چند سال با چهرۀ تازه‌ای از شهرهایمان ملاقات کردیم؛ بیش از قبل، آن‌ها را از آنِ خودمان دانستیم و خودمان را متعلق به آن‌ها. رؤیا داشتن و خیال بافتن را دوباره به یاد آوردیم و کنار هم تمرین کردیم ایدۀ سفت «همین است که هست» را کمی سست کنیم.

در میانۀ همان روزها بود که امکان دوباره راه انداختن حوالی برایمان زنده شد. فکر کردیم شاید دیگر به قدر کفایت ایستاده باشیم. دیگر آن‌قدرها بی‌رمق نبودیم. معجزۀ تخیل را فهمیده بودیم و می‌توانستیم آرام‌آرام در تاریکی ذهن‌هایمان دنبال چیزهایی بگردیم که در …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره نهم مجله حوالی (تابستان ۱۴۰۴) منتشر شده است.