
خواهر بزرگم در هفده سالگی ازدواج کرد و در سیودو سالگی مُرد. او دختران دوقلوی هشت ساله داشت که کاملاً شبیه خودش بودند. خواهر دومم در بیستوهفت سالگی ازدواج کرد و در چهل سالگی مرد. او یک پسر و یک دختر داشت. خواهرم میگفت دخترش خیلی شبیه من است. من در دوازده سالگی مردم؛ وقتی هنوز خواهرهایم ازدواج نکرده بودند.
گل
جوان گلفروش دید که مرد پرایدسوار به زن پژوسوار خیره مانده. به شیشه ماشین زد و به مرد گفت: «میتونی براش گل بفرستی با یک کارت ویزیت.» مرد از …