همراستا با جامعه مدرن که پر از چالشهای کوچکسازی، سرعت بالا و کمبود وقت بود، قالبی بر پایه فشردگی بیش از حد در ادبیات ایجاد شد. برای اولین بار «ادگار آلنپو» بحث «وحدت تأثیر» را در توضیح ساختار داستان تشریح کرد. او راه رسیدن به این وحدت را تنها در سایه ایجاز، مقدور دانست. همچنین محدودیت مکان را نیز شرط ایجاز شمارد و تأکید کرد که تمام جزئیات، باید دقیقاً تابع کل داستان باشد. طبق تعریف او اگر داستانکوتاه در یک نشست خوانده میشود، داستانک، باید در یک الی سه دقیقه خوانده شود. اگر داستانکوتاه برشی از زندگی است، داستانک، برشی ناگهانی و بسیار محدودتر از زندگی است. علاوه بر آلنپو نویسندگانی چون «همینگوی»، «اُ هنری»، «چخوف» و... نظریاتی را برای نوشتن داستانک بیان کردند. این جستار برداشتی از این مجموعه نظرات درباره داستانک است.
درونمایه و دغدغهها
درونمایه داستانک اغلب دغدغههای کلی انسان است؛ مرگ، عشق، تنهایی و... . کمتر به روایت رویدادهای اقلیمی پرداخته میشود. اندیشههای …