
انسانها از دوران باستان وجود عواطفی نیرومند را در خودشان کشف کرده بودند: خشم، شهوت، حرص، حسادت و خیلی چیزهای دیگر. ارسطو برای اولینبار، بهجای آنکه حکم به خوبی یا بدی این عواطف بدهد، تلاش کرد تا همهشان را به کار بگیرد تا نوعی «تعادل طلایی» بسازد که به فرد کمک کند تا بهترین کسی بشود که میتواند. کتابی جدید معتقد است این راهبرد واقعاً ما را به هدفی میرساند که کتابهای خودیاری دائم از آن صحبت میکنند: زندگی رضایتمندانه.
نیویورک تایمز — سه سال پیش، لحظۀ تحویل سال به خودم قول دادم فقط غذاهای ارگانیک بخورم. دو هفته دوام آوردم. سال گذشته، مصمم شدم هر روز قبل از سپیدهدم بدوم و با آب خنک دوش بگیرم. دو روز دوام آوردم. امسال، تصمیم خاصی ندارم. در عوض کتاب ادیت هال، راه ارسطو: خرد باستان چطور میتواند زندگی شما را متحول کند، را خواندم و نتیجه گرفتم احتمالاً نیازی نبوده برای بازسازی زندگیام این تحولات دردناک -و درنتیجه موقت- را از سر بگذرانم. فقط کافی است تلاشی پایدار برای شادبودن داشته باشم.
بر اساس یک باور زیانبار اما رایج، شروع یک زندگی دوباره دنیای ما را زیر و رو میکند، داشتن زندگیای شاد و متعادل نیازمند نظمی راهبانه یا قدرتی قهرمانانه است. زندگی و مرگ ژانر خودیاری به این شیفتگی وابسته است: باید مانند غارنشینها زندگی کنیم، کوهستانهای دوردست را درنوردیم، زغال داغ قورت بدهیم، از روی سنگریزههای سوزان عبور کنیم، تایرهای بزرگ را بلند کنیم، توی گلخانه یوگا کار کنیم، در دوی ماراتون شرکت کنیم و یکدیگر را مدیریت کنیم. در فرهنگ ما، دوراندیشی و میانهروی شرافتمندانه کمتر خریدار دارد اما هال با الهام از ارسطو با ذکر دلایلی نشان میدهد که چرا …