چرا کسی صادقانه نمی‌‌گوید مادرشدن چه حسی دارد؟<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

چرا کسی صادقانه نمی‌‌گوید مادرشدن چه حسی دارد؟

کتاب مگان اوکانل روایتی از بارداری و زایمان می‌‌دهد که کمتر شنیده‌‌ایم

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۸ دقیقه مطالعه

bookmark
چرا کسی صادقانه نمی‌‌گوید مادرشدن چه حسی دارد؟

دردها موضوع کتاب‌‌های زیادی بوده‌‌اند، ولی دربارۀ یکی از آن‌‌ها، شاید عظیم‌‌ترین آن‌‌ها، سکوت عجیبی حکم‌فرما بوده است: درد زایمان. مادری عمدتاً در هاله‌‌ای از قداست پیچیده شده است و بخش‌‌های دردآور و ناخوشایند آن پنهان شده‌‌اند. اما مگان اوکانل در کتاب جدید و بسیار تحسین‌‌شدۀ خود تلاش کرده تا تعادل را برگرداند. روایتِ شیرین و تلخ او از بارداری، زایمان و بچه‌‌داری، خواننده را فرامی‌‌خواند تا، علاوه‌بر عشق مادری، به سوزن‌‌های تیزی فکر کند که وسط نخاع یک زن فرو می‌‌روند.

الکتریک لیت — وقتی داشتم کتاب مگان اوکانل، و حالا همه‌چیز داریم، را می‌‌خواندم سرگیجه گرفته بودم. او با جزئیات واضح و آزاردهنده‌‌ای توصیف کرده بود که تزریق اپیدورال هنگام زایمان برایش چه حسی داشت و بعدازاین گفته بود که وقتی این تزریق اثر نکرد، چه حالی به او دست داد. من نمی‌‌دانستم که چنین چیزی ممکن است، اما با تجربۀ اوکانل فهمیدم که بعضی دردها را نمی‌‌توان ساکت کرد. تزریق اپیدورال اوکانل، که از قبل تصمیم نداشت انجامش بدهد، جلوی برخورد شدید نوزاد با رحِمش را نگرفت و باعث شد «کل بدنش در اثر انقباض‌‌ها بالا و پایین کشیده شود». او توصیف می‌‌کند که رباط‌‌ها از استخوان‌‌هایش جدا شدند و دردی آن‌چنان شدید ایجاد کردند که آرزوی مرگ می‌‌کرد.

اینجا بود که سَرم گیج رفت. یا شاید قبل از این بود، یعنی وقتی‌‌که خواندم سوزنی توخالی داخل ستون فقراتش شد و دارو از طریق سوزن به داخل بدنش سرازیر شد و احساس کرد به او شوک الکتریکی داده‌‌اند. یا شاید موقعی بود که داشتم دربارۀ لوازم بیمارستانی‌‌ای می‌‌خواندم که شبیه میل‌‌های بافتنی غول‌‌آسا بودند که در سلفون پیچیده شده بودند و برای پاره‌‌کردن کیسۀ آب زنی به کار رفتند (درواقع، کاملاً مطمئنم …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی، در بخش بررسی کتاب، شماره یازده (تابستان ۱۳۹۸)، منتشر شده است.