
میخواهید اسمش را «کارآفرینی» بگذارید یا «فراهمساختن تسهیلات و مقدمات کسب درآمد برای دیگران»؛ حتی اگر دوست دارید، اسمش را بگذارید «تهیه و فروش بیلوکلنگ برای معدنکاوان و کاوشگران طلا». در هر صورت فرقی نمیکند. بعضیها دوست دارند اسم این کار را بگذارند «واسطهگری و دلالی با هدف توانگری». آنان با این نوع نامگذاری، سودی را که از این میان عاید شخص واسطه میشود، زیر سوال میبرند و برعکس، عدهای هم آن را کاری سالم میدانند و معتقدند ازآنجاکه با این روش برای افراد کمتوان امکان کسب درآمد فراهم میشود، پس کاری درست و خداپسندانه است. عدهای هم آن را زرنگی و تیزبازی میدانند و همیشه حسرت میخورند که چرا این شگرد و ترفند طلایی زودتر به فکر آنها نرسیده بود. اما اسمش را هر چه بگذاریم و هر طور تفسیرش کنیم، باز هم در اصل قضیهی «توانگری با دست خالی به کمک دیگران» فرقی نمیکند.
این اصل طلایی ثروتسازی که از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته است و تا انتهای خلقت هم ادامه دارد، میگوید: «بدان و آگاه باش که آن ثروت بزرگ و بینظیری که دنبالش هستی با کمک دیگران نصیبت میشود. اگر میخواهی به توانگری واقعی برسی، چارهای نداری جز اینکه سعی کنی در مسیر پولدارکردن دیگران قرار بگیری؛ چون با توانگرسازی دیگران، تو میتوانی «فوقتوانگر» زندگی خود باشی. با تنهاخوری و تکتازی چیزی که نهایتا نصیبت میشود، در قدوقوارهی تلاش خودت است. آن ثروت رویایی که در تجسمهای جاهطلبانهات آرزو میکنی، فقط با کمک دیگران به دست میآید و این دیگران زمانی تو را در رسیدن به رویاهایت کمک میکنند که تو هم بخشی از رویای توانگری آنان باشی.
پس اگر قطرهی کوچکی هستی و میخواهی به دریا برسی، سعی کن اطراف قطرههای دیگر جمع شوی و به …