
از فرهنگ دو تعبیر مختلف وجود دارد. یکی از آنها فرهنگ را ادبیات و فلسفه و موسیقیِ والا میداند و دیگری فرهنگ را در نحوۀ زندگی روزمرۀ مردم میجوید. آنچه ما معمولاً بهعنوان فرهنگ یا تمدنِ غرب میشناسیم محصول تعبیرِ اول است، تعبیری که میگوید همۀ اندیشههای تراز اول بشری از یونان شروع شده و در اروپا به شکوفایی رسیده است. اما اگر تعبیر دوم را به میان آوریم، اوضاع خیلی فرق میکند.
گاردین — ســر ادوارد بارنـت تایلــر، نظیــر بسیــاری از انگلیسیهایی که در سدۀ نوزدهم بیماری سل داشتند، به توصیۀ پزشک به قصد سکونت در مناطقی گرمتر، با آبوهوایی خشکتر، از انگلیس خارج شد. تایلر از یک خانوادۀ کواکر(۱) تاجر و ثروتمند بود و ازاینرو منابع مالی برای سفری طولانیمدت را داشت. او در ۱۸۵۵ و اوایل بیستسالگی خود عازم «جهان نو» شد و، پس از دوستشدن با باستانشناسی کواکر که در سفرهایش با او آشنا شده بود، سرانجام سوار بر اسب به نواحی روستایی مکزیک رسید و ویرانههای آزتک(۲) و پوئبلوهای(۳) خاکگرفته را مشاهده نمود. تایلر از آنچه «شواهدی بر یک جمعیت باستانی عظیم» نامید به شگفت آمد. این اقامتگاه موقت در مکزیک شوق مطالعۀ جوامع دورافتادۀ کهن و جدید را در تایلر برانگیخت، شوقی که در مابقی عمرش تداوم یافت. او در ۱۸۷۱ شاهکار خود فرهنگ بدوی(۴) را منتشر ساخت که میتوان مدعی شد نخستین اثر در انسانشناسی مدرن است.
از برخی جهات، فرهنگ بدوی با اثر دیگری که تعبیر «فرهنگ» در عنوان آن بود سر ستیز داشت: فرهنگ و آنارشی(۵) اثر متیو آرنولد، تألیفی که فقط دو سال قبلتر منتشر شده بود. به باور آرنولد، فرهنگ یعنی «پیگیری کمالِ خود از راه شناختِ بهترین چیزهایی که در جهان اندیشیده و گفته شده است، دربارۀ موضوعاتی که بیشترین …