پیاده‌روی صلح<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

پیاده‌روی صلح

مجله همشهری

۸ دقیقه مطالعه

bookmark
پیاده‌روی صلح

سی سال پیش در قلب قاره اروپا با تجزیه کشور «یوگسلاوی» و تبدیلش به کشورهای کوچک، مرزهایی جدید پیدا شد و کشور «بوسنی» پدید آمد. دوران استقلال بوسنی و جدایی‌اش از یوگسلاوی به ‌آرامی طی نشد و سال‌ها هدف حمله‌ کشورهای همسایه‌ای قرار گرفت که قبل از تجزیه، هم‌وطن محسوب می‌شدند؛ به‌ویژه توسط صرب‌ها. بوسنی بعد از استقلالش تنها کشور در قاره اروپاست که بیشترین جمعیت مسلمان را دارد. شاید همین یکی از علت‌های روشن‌شدن آتش تعصب و نسل‌کشی مسلمانان در این منطقه بود.

هم‌راه همسرم به راه‌پیمایی «مارش میرا» که هرسال به یاد شهدای مسلمان برگزار می‌شود، رفته بودیم. به‌محض این‌که به آسمان بوسنی رسیدیم، اولین تصاویری که دیدم سرسبزی و زیبایی بود. همسرم به شوخی، به من تازه‌عروس گفت: «خیلی از ایران دور شدیم‌ها. دلت برای مامانت تنگ نشده؟» راستش دل‌تنگی آن‌جا به سراغم نیامد؛ اما در طی سفر تماشای چهره مظلومانه ولی حماسی مادران شهدا، دقت به خطوط ریز و درشت اطراف چشم‌هاشان و بازگوکردن خاطرات آن زمان در من حسی ایجاد کرد، حسی سهمگین‌تر از دل‌تنگی برای مادرم.

«سارایوو» پایتخت بوسنی شهری نسبتاً خلوت و آرام است. زمان در این‌جا به کندی می‌گذرد و انگار مردم کم‌تر عجله می‌کنند؛ این را از آن‌جایی فهمیدم که حتی فرعی‌های کوچک هم چراغ راهنمایی داشت. مدل رانندگی جوری نبود که عجله مردم را نشان بدهد. بعد از استراحت در هتل به مراسمی در دفتر رایزنی رفتیم. سرود ملی بوسنی پخش شد. توقع داشتم بوسنیایی‌ها دست بر سینه متنی هماهنگ را زمزمه کنند؛ اما همگی در سکوت فقط به یک آهنگ خالی گوش کردیم؛ زیرا بعد از گذشت سال‌ها و وجود صلح ظاهری، به دلیل دسته‌های سیاسی …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شمارهٔ ۱۴۱ مجلهٔ همشهری (مهر و آبان ۱۴۰۳) منتشر شده است.