
تخیل جزء تفکیکناپذیر و عنصر اصلی داستان فانتزی بهحساب میآید. بزرگان علم، فلسفه و هنر درباره اینکه تخیل چیست و چه انواع و کاربردی دارد، تعریفهای زیادی ارائه دادهاند. درباره تفاوت تخیل و خیال و منشأ هرکدام در ذهن، مطالب زیادی وجود دارد. در داستان فانتزی تخیل آگاهانه نویسنده باعث خلق دنیای فانتزی میشود. در دنیای فانتزی نیز چون دنیای واقعی، نظم و منطق خاصی حاکم است. برای مثال، اگر در فانتزی خورشید از ابتدا سبز باشد باید در طول داستان، دلیلومنطق این خورشید سبز را به خورشید نارنجی تبدیل کند. اگر درختها راه میروند باید دلیلی وجود داشته باشد که در شرایطی خاص درختها دیگر راه نروند و سرجای خودشان بایستند. پس در داستان فانتزی، تخیل نویسنده میتواند دنیایی را بهوجود آورد که در دنیای واقعی پیدا نمیشود؛ البته با پیروی از منطق خاص خودش.
یکی از تفاوتهای ژانر سورئال با ژانر فانتزی در همین نکته است. در ژانر سورئال، مخاطب با یک دنیای غیرواقعی و آشفته که از وهم و خیال سرچشمه گرفته، روبهرو میشود؛ ولی در ژانر فانتزی با یک دنیای غیرواقعی منظم که از نظمی خاص نشأت گرفته است، سروکار دارد. اینکه تخیل فانتزی از چه تخیلهایی ساختهوپرداخته شده است، بهخاطر پیچیدگی عنصر تخیل، در این جستار نمیگنجد. اگر بخواهیم کاربردی و ملموس به این تخیل نگاه کنیم به سراغ تعریفی میرویم که در کتاب «فانتزی در ادبیات کودکان» از «محمدهادی محمدی» آمده است. در این کتاب تخیل در داستان فانتزی به دو صورت تخیل فردی و کهنالگویی ارائه و گفته میشود تخیل فردی که به تخیل خلاق نویسنده برمیگردد، به صورت دایرهای حول محور هسته تخیل فانتزی در حرکت است؛ و شامل تخیل مکان، زمان، شیء جادویی، زبانی، کنشی و کنشگری …