رمان و داستان کوتاه اساساً روایتی نقلی است حاوی ماجراها و حادثههایی که سرگذشت فرد یا افرادی را از آغاز تولد تا پایان زندگانی آنها وصف میکند که باید طرح داستانی داشته باشد تا ماجراهای آن بر اصل علیت استوار شود. به گفته «فورستر» خواننده عادی با شنیدن یا خواندن قصه میپرسد: «چهگونه؟» و خواننده متفکر میپرسد: «چرا؟». طرح این پرسش نشان میدهد که برای خواننده متفکر صرف روایت کافی نیست؛ بلکه نحوه تنظیم روایت بهوسیله نویسنده نیز اهمیت دارد. این موضوع شاید روشن باشد که قوانین کار هنر و داستاننویسی در طول زمان تغییر میکند. نمیتوان دستورهای ثابتی برای این واقعیت که به ذوق، سلیقه و عاطفه انسانها در طول اعصار بستگی دارد، وضع کرد و از همه هنرمندان خواست بیچونوچرا از آن پیروی کنند. با این همه در عرصه هنر، اصولی کشف شده و بسط یافته که بیاعتنایی به آنها سبب نقص در کار میشود.
اگر آغاز رمان را از «دنکیشوت سروانتس» در نظر بگیریم؛ در چند سده اخیر، رمانهای گونهگون و حتی عجیبوغریبی پیدا شده که از جهاتی با هم …