خُر و خُر و خُر، شُرو شرُو شُر<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

خُر و خُر و خُر، شُرو شرُو شُر

کیهان بچه‌ها

۱ دقیقه مطالعه

bookmark
خُر و خُر و خُر، شُرو شرُو شُر

شب بود . باران شُر شُر می بارید . گربه کنار دیوار ایستاده بود . اما باز خیس می‏شد . سردش شده بود. با میو میو باران را صدا زد . گفت : « باران شُر شُر‏، نکن شُر شُر . من خیس شدم . …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره‌ی ۲۸۹۶مجله‌ی کیهان بچه‌ها (پاییز ۱۳۹۳) منتشر شده است