
رفتن یا ماندن، دغدغهی همیشگی قشر دانشجو و تحصیلكرده و جویای علم این روزهای مملكت ماست؛ این دغدغه اما تنها درسخواندن در خارج از كشور نیست، بلكه مسئله از آنجا شروع میشود كه بعد از اتمام تحصیلات گاهی انگیزههای ماندن در غربت بر انگیزههای بازگشت به وطن میچربد! به این بهانه برآن شدیم پای صحبت چند نفر از كسانی كه این دغدغه را تجربه كردهاند، بنشینیم؛ با ما همراه باشید.
میرم، ولی برمیگردم!
حسین، دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران است. وقتی از او دربارهی مهاجرت سوال میکنیم، میگوید:
«من خودم بهشخصه قصد دارم برای ادامهی تحصیل به خارج از کشور برم، چون خودم خیلی به زمینهی خودرو علاقهمندم، برای ادامهی تحصیل به آمریکا، آلمان و ژاپن فکر میکنم. اما میخوام اونجا درس بخونم که با دست پر به کشورم برگردم و همینجا یک کار و کاسبی راه بندازم.»
وطنپرستی و عِرق ملی چیزی نیست که امروزه بتوان راحت آن را بین جوانها پیدا کرد، اما ظاهرا حسین از این قاعده مستثناست. کمی سوالپیچش میکنیم تا ببینیم واقعا روی تصمیمش مصمم است:
«تو که اینقدر به کشورت علاقه داری، خب چرا همینجا ادامهی تحصیل نمیدی؟»
«برای اینکه دانشگاههای ایران از نظر سطح علمی با دانشگاههای خوب دنیا بهخصوص در حوزهی موردعلاقه من، قابلمقایسه نیستن. من نمیخوام صرفا یه لیسانس بگیرم و برم مثلا توی یه شرکت واردکنندهی ماشین کار دلالی بکنم. واقعا به بحث خودروسازی علاقه دارم و از لحاظ علمی برام جذابیت داره. برای همین میخوام …