
آمریکاییهای زیادی در طول تاریخ به استانبول سفر کردهاند. مارک تواین شیفتۀ این شهر شده بود و همینگوی از آوای مؤذنان شهر به وجد آمده بود. اما سوزی هنسن، خبرنگار آمریکاییای که سال ۲۰۰۹ به این شهر پا گذاشت، سرگذشت دیگری پیدا کرد. او، با زندگی در این شهر، ردپای طولانیمدت و خونبار آمریکا را دید و از خود پرسید: چرا این مردم از آمریکا متنفرند؟ ولی شاید سؤال دیگری هم لازم بود: چرا این مردم عاشق آمریکایند؟
نیویورک ریویو آو بوکز — سال ۲۰۰۷، سوزی هنسن در بیستونهسالگی بورسیهای برای تحصیل در ترکیه دریافت کرد. او تا قبل از اینکه از نیویورک به استانبول برود بهعنوان خبرنگار نیویورک آبزرور زندگی نسبتاً راحتی داشت، با وودی آلن مصاحبه میکرد، کنوانسیون حزب جمهوریخواه را پوشش میداد و بزرگان محافظهکار را به سخره میگرفت. اما هنسن در نیویورک بیقرار بود. با اینکه بیشتر وقتش را در حلقههای روشنفکران جوان شهر میگذراند، اما آنها به نظرش بسیار خودپسند میآمدند و همین مسئله او را دلسرد کرده بود. او با تعجب دریافت که اتفاقات یازده سپتامبر باعث شده تا اطرافیان او -رماننویسان، مؤلفان و روشنفکران لیبرال و ترقیخواه- در اکثر موارد به آثارِ حملۀ آمریکا به افغانستان و عراق بیاعتنا باشند. از ابتدا هیچ اعتراضِ جدیای به جنگ صورت نگرفت و هیچ تلاشِ هماهنگی برای تصور یا همدردی با تجربۀ شهروندان افغانستان و عراق انجام نشد. از دید هنسن، روشنفکران ترقیخواه آمریکایی نمیتوانستند از خود سؤالی را بپرسند که تا شش سال پس از یازده سپتامبر ذهن او را درگیر خود کرده بود: چرا آنها از ما نفرت دارند؟
همین سؤال موضوع اصلی کتاب اول هنسن، یعنی یادداشتهایی دربارۀ یک کشور خارجی، است، کتابی که استدلالهایش پرشور اما تا …