وقتی یالوم گریست<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

وقتی یالوم گریست

اروین یالوم، روان‌درمانگر محبوب، در بیمارستان بستری شده و خودش را در آستانهٔ مرگ می‌بیند

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۰ دقیقه مطالعه

bookmark
وقتی یالوم گریست

نام یالوم برای کتاب‌خوان‌های ایرانی آشناست، روان‌شناسی که کتاب‌هایش گاهی با چند ترجمهٔ مختلف به چاپ رسیده و رمان‌هایش نه‌فقط میان روان‌شناسان بلکه میان آن‌هایی که علاقه‌مند به حوزهٔ روان‌شناسی و فلسفه هستند طرفدار دارد. از مسائل مهمی که یالوم در خلال زندگی حرفه‌ای و خصوصاً داستان‌هایش به آن پرداخته مسئلهٔ مرگ است؛ او همچنین به انسان‌های زیادی که در آستانهٔ مرگ بوده‌اند کمک‌های روان‌شناسانه داده. حالا در بستر بیماری است و دارد خودش را آمادهٔ مرگ می‌کند. مایکل اسمیت به ملاقاتش رفته است.

آتلانتیک — در یکی از صبح‌های ماه مه، اروین یالوم، روان‌درمانگرِ اگزیستانسیال، دوران نقاهتش را در اتاقی رو به آفتاب در طبقهٔ همکف بیمارستان پالو آلتو در کالیفرنیا سپری می‌کند. بلوزی سبز با شلواری سفید به تن کرده، البته نه لباس فرم بیمارستان. همان اول اشاره می‌کند حالش طوری نیست که بخواهد زیاد به بیمارستان بیاید و تحت مداوا باشد. با خنده می‌گوید: «نمی‌خواهم [نوشته‌ای که قرار است بنویسی] مراجعه‌کننده‌هایم را بترساند».

تا پیش از ماه گذشته، که زانویش را عمل جراحی کند، روزی دو یا سه مراجع می‌دید، بعضی را در مطبش در سان‌فرانسیسکو و بقیه را در محل زندگی‌اش، پالو آلتو. اما، بعد از عمل جراحی، احساس سرگیجه می‌کند و نمی‌تواند خیلی خوب تمرکز کند. با صدایی کلفت اما آرام به من می‌گوید: «این‌ها فکر می‌کنند مسئله مسئلهٔ مغزی است اما نمی‌دانند ماجرا دقیقاً از چه قرار است». با همهٔ این اوصاف، یالوم امیدوار است خیلی زود به خانه برگردد؛ او ژوئن امسال ۸۶ساله شده و مشتاقانه منتظر است تا جدیدترین کتابش، من‌شدن [۱]، در ماه اکتبر منتشر شود.

چند نسخه از تایمز لیترری ساپلیمنت و نیویورک تایمز بوک ریویو روی تخت یالوم است، کنار …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

۱like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۶ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (زمستان ۱۳۹۶) منتشر شده است.