برشی از کلارا و خورشید، رمان جدید کازوئو ایشی‌گورو<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

برشی از کلارا و خورشید، رمان جدید کازوئو ایشی‌گورو

در گزیدۀ زیر از تازه‌ترین رمان ایشی‌گورو، کلارا برای اولین‌بار پشت ویترین می‌رود

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۶ دقیقه مطالعه

bookmark
برشی از کلارا و خورشید، رمان جدید کازوئو ایشی‌گورو

معروف است که ایشی‌گورو، مثل استنلی کوبریک، در هر یک از آثارش از ژانری به ژانر دیگر می‌رود، اما حاصل‌ کار باز هم شاهکاری مثال‌زدنی از آب درمی‌آید. ایشی‌گورو سال ۲۰۱۷ برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات شد و امسال اولین رمانش بعد از دریافت این جایزه را منتشر کرد: کلارا و خورشید، رمانی که از زبان یک رباتِ هوشمند روایت می‌شود که برای دوست‌شدن با بچه‌ها طراحی شده است. اما کلارا خیلی فراتر از ربات‌هایی است که می‌شناسیم. او به شکلی ویژه آگاه است و هیچ‌چیز از چشمش دور نمی‌ماند.

گاردین — این یکی از دلایلی بود که همیشه دربارۀ پشت ویترین رفتن فکر و خیال می‌کردیم؛ به همۀ ما نوید داده بودند که نوبتمان خواهد رسید و همه شوق روز موعود را در سر داشتیم. بخشی مربوط می‌شد به چیزی که «مدیر» آن را «افتخار ویژۀ» نمایندگی فروشگاه در دنیای بیرون می‌خواند. البته مدیر هرچه هم می‌گفت، همۀ ما می‌دانستیم وقتی پشت ویترین باشیم بیشتر احتمال دارد که انتخابمان کنند. اما موضوع مهم، که همه توی دل خودمان فهمیده بودیم، «خورشید» بود و غذایی که به ما می‌داد. یک بار «رُزا» این موضوع را درِگوشی به من گفت، کمی قبل از اینکه نوبتمان شود.

«کلارا، فکر می‌کنی وقتی رفتیم پشت ویترین، آن‌قدر شارژ خواهیم شد که دیگر هیچ‌وقت کم نداشته باشیم؟».

آن‌ موقع هنوز خیلی نو بودم، بنابراین نمی‌دانستم چه جوابی بدهم، هرچند همین سؤال در ذهن من هم بود.

بالاخره نوبت ما هم رسید و یک روز صبح من و رُزا وارد ویترین شدیم. مواظب بودیم چیزی را نیندازیم، آخر هفتۀ پیش زوج قبل از ما این کار را کرده بودند. البته فروشگاه هنوز باز نشده بود و من فکر می‌کردم کرکره کاملاً‌ پایین باشد. ولی، به‌محض اینکه بر آن «کاناپۀ راه‌راه» تکیه زدیم، دیدم که شکاف باریکی از پایین کرکره …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۹ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (تابستان ۱۴۰۰) منتشر شده است.