
فرض کنید پدر و مادر شما سه بچه داشته باشند. شما را در خانۀ خودشان بزرگ کنند، خواهرتان را از بدو تولد به همسایۀ سمت راستی بسپارند و برادرتان را هم، بلافاصله بعد از تولد، به همسایۀ سمت چپی بدهند تا تحت تربیت آن خانواده بزرگ شود. به نظرتان، وقتی شما سه خواهر و برادر به بزرگسالی برسیــد، چــون با والـدین متفــاوتـی بــزرگ شــدهاید، سرنوشتهای متفاوتی خواهید داشت؟ بررسی فرایند رشد میلیونها بچه در سراسر جهان نشان میدهد که این تفاوت چندان زیاد نخواهد بود.
تد — چند سال پیش، در پایان دومین جلسه از کلاس والدگری و رشد کودک، دانشجویی به سراغم آمد (من استاد دانشگاه در رشتۀ روانشناسی هستم). پس از لحظهای درنگ اعتراف کرد: «من خیلی به این موضوع درسی علاقهمندم. ولی امیدوار بودم کلاستان کمکم کند که اگر روزی بچهدار شدم بتوانم مادر بهتری باشم».
خیلی سریع به این نتیجه رسیده بود که کلاس برایش مفید نیست، چراکه به دانشجوها گفته بودم در کلاس به این موضوع خواهم پرداخت که چگونگی شکلگیری آیندۀ فرزندان در کنترل والدین نیست. غافلگیر شده بودم. آیا مواجهه با علم والدگری و رشد کودک به پدر یا مادر خوبی بودن ربطی نداشت؟ امیدوارم کلاسم دست آخر نظرش را عوض کرده باشد.
پدر و مادرها بهترینها را برای فرزندانشان میخواهند، جوان باشند یا پیر، ثروتمند یا فقیر، ازدواج کرده یا طلاقگرفته. قفسههای رنگ و وارنگ کتابهای والدگری وعده میدهند که روش مدیریت تصمیمات دشواری که پدر و مادرها هر روز با آنها روبهرو میشوند و راه رسیدن به بهترین نتیجه را به مردم نشان بدهند.
موضوعشان والدگری سختگیرانه باشد یا آزادانه، روش هلندی را ترجیح بدهند یا روش آلمانی را، فرقی ندارد، این کتابها پیامی واحد را با شما در میان …