
اقتصاد توسعه سؤال سادهای میپرسد: کشورهای فقیر چطور ثروتمند میشوند؟ این پرسش محرک نیرومندی بود، اما عامتر از آن بود که دستورالعملهای موثقی از آن حاصل شود. در عوض، به دو چیز منجر شد، یکی تناظرهای سؤالبرانگیز میان کشورها که بهاشتباه رابطۀ علت و معلولی تلقی میشدند و دیگری گزارههایی کلی دربارۀ علتهای رشد که ممکن است درست باشند، اما به توصیههای دقیقی در باب خطمشی این کار تبدیل نشدند. آیا راهحلی وجود دارد که محدودیت مداخلههای کوچکمقیاس را نداشته باشد و درعینحال کلیگویی دربارۀ رشد اقتصادی هم نباشد؟
آستریسک — بسیاری «اقتصاد توسعه» را با کارآزماییِ تصادفی کنترلشده[۱] مترادف میدانند: اینکه بهطور تصادفی عدهای را در معرض مداخلاتی مانند کمک مالی یا اهدای پشهبند ضدمالاریا قرار دهیم، تا تأثیرشان را بر بهبود وضعیت آن عده بررسی کنیم. کارآزماییهای تصادفی کنترلشده در اقتصاد توسعه و خطمشی کمکهای بینالمللی تحول اساسی ایجاد کردهاند. پیشگامان کارآزمایی تصادفی کنترلشده، یعنی اِستر دافلو، آبیجیت بنرجی و مایکل کرمر، در سال ۲۰۱۹ نوبل اقتصاد گرفتند و دین کارلان، اقتصاددان ارشد آژانس توسعه بینالمللی آمریکا، از طرفداران برجستۀ کارآزمایی تصادفی کنترلشده است. کارآزماییهای تصادفی کنترلشده به این دلیل کارسازند که برای مقابله با عدم قطعیت و پیشفرضها ابزار قدرتمندی هستند. مثلاً کارشناسان توسعۀ بینالملل مدتها عقیده داشتند که اهدای کتابهای درسی به مدارس محروم به افزایش یادگیری دانشآموزان کمک میکند: اما نتیجۀ کارآزمایی تصادفی کنترلشدهای که در کنیا انجام شد نشان داد که دریافت کتاب درسی برای بیشتر دانشآموزان سودی ندارد، چراکه اساساً از قبل هم چیز چندانی در مدرسه …