این جادوگر لعنتی، هری پاتر، مرا به کشتن خواهد داد<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

این جادوگر لعنتی، هری پاتر، مرا به کشتن خواهد داد

وقتی امروز یک پدیدۀ فرهنگی را نادیده می‌گیرید، ممکن است در سال‌های آینده کاملاً پرت به نظر بیایید

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۷ دقیقه مطالعه

bookmark
این جادوگر لعنتی، هری پاتر، مرا به کشتن خواهد داد

وقتی نوجوانید، به نظرتان چیزهای جذابی وجود دارد که بزرگ‌ترهای بی‌ذوق چیزی از آن نمی‌فهمند. رمان‌ها، فیلم‌ها و موسیقی‌هایی می‌شنوید که مخصوص خودتان است. اما وقتی از نگاه بزرگ‌سالی جاافتاده نگاه می‌کنید، می‌بینید نوجوان‌ها به چیزهایی بیخود و مسخره دل باخته‌اند که هر کاری می‌کنید نمی‌توانید با آن کنار بیایید. چاک کلاسترمن، جستارنویسی که متخصص فرهنگ عامه‌پسند است، از تجربۀ دشوار خود در سروکله‌زدن با هری پاتر نوشته است، چیزی که می‌داند مهم است، ولی دلش راضی نمی‌شود سراغش برود.

اسکوایر — همۀ چیزی که دربارۀ هری پاتر می‌دانم این است: هیچ.

هیچ‌کدام از کتاب‌های هری پاتر را نخوانده‌ام، هیچ‌کدام از فیلم‌هایش را هم ندیده‌ام. می‌دانم که رمان‌های هری پاتر را یک زن انگلیسی ثروتمند و میان‌سال با موهای جذاب به‌ نام جی. کی. رولینگ نوشته است، اما نمی‌دانم «جی» و «کی» حروف اول چه کلمه‌هایی‌اند. اسم بازیگر نقش هری‌ پاتر را در فیلم‌هایش نمی‌دانم، ولی فکر می‌کنم عینک می‌زند. اسامی هیچ‌یک از شخصیت‌های فرعی و نیز قوس داستان را نمی‌دانم. محل وقوع ماجراها را نمی‌شناسم یا نمی‌دانم داستان در گذشته روی می‌دهد یا در آینده. اخیراً یک نفر در رستوران به من گفت که هری پاتر در پایان کتاب هفتم نمی‌میرد (و این توضیح اطلاعات مهمی است)، ولی من حتی از بیماری او خبر نداشتم. کریستوفر هیچنز در نیویورک تایمز مطلبی دربارۀ این مجموعه نوشته است که البته نخوانده‌ام، اما فکر نمی‌کنم در آنجا به نیکسون اشاره‌ای کرده باشد. تصور می‌کنم این رمان‌ها پر است از انواع اژدها و شیردال و گرگینه و فرانکنشتاین، اما، صادقانه بگویم، اصلاً برایم مهم نیست که این تصورم درست است یا غلط. درواقع اگر کسی به من می‌گفت آخرین رمان هری پاتر گونه‌ای …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۶ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (پاییز ۱۳۹۹) منتشر شده است.