«من عزیز»: نامه‌های یک رمان‌نویس به خود آینده‌اش<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

«من عزیز»: نامه‌های یک رمان‌نویس به خود آینده‌اش

اگر نامه‌ای برای خود ده ‌سال بعدتان بنویسید، چه چیزهایی خواهید گفت؟

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۷ دقیقه مطالعه

bookmark
«من عزیز»: نامه‌های یک رمان‌نویس به خود آینده‌اش

اگر اهل خاطره‌نوشتن باشید، حتماً می‌دانید که عمومی‌ترین احساسی که هنگام خواندن نوشته‌های گذشته به آدم دست می‌دهد این است: «خدایا! چقدر احمق بودم!». اما اگر دربارۀ خودِ آینده‌مان نوشته باشیم، داستان جالب‌تر هم می‌شود. خودِ گذشته‌مان را می‌بینیم که برای آیندۀ خیالی‌اش رؤیا می‌بافد و بعد یادمان می‌آید که زندگی چقدر فراز و نشیب داشته است. چطور به چیزهایی که می‌خواسته‌ایم نرسیده‌ایم و چیزهایی که امروز داریم را نمی‌خواستیم. یک رمان‌نویس از رسم آیینی زندگی‌اش برای نوشتن نامه‌های مهروموم‌شده به خودش حرف می‌زند.

نیویورک تایمز — اگر آتش‌سوزی شود، من و همسرم به‌خوبی می‌دانیم چه کنیم: بچه‌ها را بغل می‌کنیم و قبل از فرار از آپارتمان، پوشۀ قرمزرنگی را که در کمد پذیرایی است برمی‌داریم. این پوشه بیشتر چیزهایی که می‌توان انتظار داشت را در خود دارد: پاسپورت، اسناد تولد، کارت‌های امنیت اجتماعی و گواهی شهروندی ایالات‌متحدۀ همسرم. همچنین چهار نامه‌ای که در طول زندگی‌ام برای خود نوشته‌ام؛ شاید کمی عجیب و غریب باشد اما این نامه‌ها به اندازۀ همان مدارک ارزشمند هستند. سه نامه قبل از این باز شده و خوانده شده‌اند، اما یکی هنوز مهر و موم است.

۱۴ساله بودم که اولین نامه را نوشتم. این ایده را از یک رمان گرفته بودم. داشتم در اتاق خوابم تنهایی امیلی در نیومون [۱] مجموعه‌ای از ال. ام. مونتگومری را می‌خواندم که رمان معروف‌تر آن شرلی در گرین گیبلز [۲] را نیز نوشته است. کتاب‌های مجموعۀ‌ امیلی سه تا هستند و با اینکه عاشق آن شرلی بودم، با امیلی بیشتر ارتباط برقرار می‌کردم. آنه یک برون‌گرای جسور است اما امیلی تودارتر و جدی‌تر است. من بچه‌ای جدی و کرم کتاب بودم. درواقع، می‌توانم رد کودکی‌ام را در شخصیت‌های ادبی مؤنث …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۶ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (پاییز ۱۳۹۹) منتشر شده است.