
ساکتها در نگاه اول آدمهایی بیعرضهاند و به نظر میآید هیچوقت نتوانند مدیر خوبی باشند، چون رتقوفتق کارها به همکاریکردن نیاز دارد و کسی که نتواند با دیگران گرم بگیرد و معاشرت کند از دایره بیرون میافتد، چه برسد به اینکه بتواند جمع را مدیریت کند. اما سوزان کین در این گفتوگو میگوید باید بین درونگرایی و خجالتزدگی فرق گذاشت. خجالتیها از قضاوتشدن در جمع میترسند، اما درونگراها بهخاطر اخلاق آرامشان میتوانند به دیگران گوش بدهند، سایۀ سنگینشان را بر کار گروهی نیندازند و نهایتاً مدیران بهتری باشند.
اسلیت — در یکی از قسمتهای اخیر پادکست «هاو تو!»، سوزان کین، مؤلف سکوت: قدرت درونگراها در دنیایی که از حرفزدن بازنمیایستد [۱]، پرده از رازی برداشت که در سالهایی که وکیل یک شرکت بود به او الهام شد: درونگرایی قدرتی خارقالعاده است. کین مشغول پژوهش شد و دریافت که درونگرایان، گرچه غالباً به گمانِ منفعلبودن جدی گرفته نمیشوند، میتوانند رهبران قدرتمندی باشند. مصداقش؟ کسانی مثل آبراهام لینکلن، الینور روزولت و بیل گیتس. در این قسمت «هاو تو!»، کین میگوید که درونگرایان چطور میتوانند زمام استعدادهای خود را در اختیار بگیرند تا در محل کار و موقعیتهای دیگر موفق شوند. نقطۀ شروعْ تسلطیافتن بر حرفهای خودمانی و دوستانه است. این نسخۀ پیادهشدۀ مصاحبه خلاصهسازی و ویرایش شده تا واضحتر شود.
چارلز داهیگ: تصور من از وکلای شرکتیْ برونگرایان بالفطرهای است که پرسروصدا و خودرأیاند. آیا، در شرکت وکالت سابقتان، برای شبکهسازی و صحبت با همکارانتان دردسر داشتید؟ آیا احساس میکردید درونگرایی موجب میشد وصلۀ نچسب باشید؟
سوزان…