
اگر کسی میخواهد اعتبار علمیاش را با یک حرکت نابود کند، فقط کافی است این کار ساده را انجام بدهد: اعتراف به خواندن کتابهای خودیاری. امروزه هیچ کتابی به اندازهٔ کتابهای خودیاری دستمایهٔ تمسخر قرار نمیگیرد. اما، به مدت دو هزار سال در تاریخ غرب، بیشتر فلسفه از جنس خودیاری بود. فیلسوفان باستان باور داشتند که همهٔ ما برای زندگیکردن به کمک نیاز داریم و دربارهٔ مسائل متنوعی چون عشق و خشم مینوشتند. پس چه شد که کتابهای خودیاری چنین جایگاه نازلی پیدا کردند؟
گاردین — هر کس که میخواهد اعتبار فکری خود را با یک حرکت خدشهدار کند فقط کافی است یک کار ساده انجام دهد: اعتراف به خواندن کتابهای خودیاری.
هیچ ژانری به این اندازه دستمایهٔ تمسخر قرار نگرفته است و دلیلش نیز آشکار است. اکثر کتابهای خودیاری را پراحساسترین و چربزبانترین آمریکاییها نوشتهاند. به خوانندگانشان وعدهٔ حیات ابدی و ثروتهای افسانهای و گریز از تمام زوایای کثیف انسانبودن میدهند، آن هم در سیصد صفحه موعظهٔ بیمحابا تکراری و خوشبینانه، با نگاهی از بالا. جای تعجب نیست که گمان ناگفتهٔ نخبگان فرهنگی این است که فقط افرادِ بهراستی ابله اینها را میخوانند.
نظر بقیه چیست؟ چنین پنداشته …