اعتراف می‌کنم که یک کتاب خودیاری خواندم، و از آن خوشم آمد<!-- --> | طاقچه

اعتراف می‌کنم که یک کتاب خودیاری خواندم، و از آن خوشم آمد

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۲ دقیقه مطالعه

bookmark
اعتراف می‌کنم که یک کتاب خودیاری خواندم، و از آن خوشم آمد

در میان بستگانمان آدم جاافتاده و تحصیل‌کرده‌ای می‌شناسم که در دانشگاه فلسفۀ اخلاق درس می‌دهد، مردی آداب‌دان و تاحدی سنتی. پرحرف و بذله‌گوست، و همیشه هم یک مقدار لفظِ‌قلم صحبت می‌کند؛ اتوکشیده و منظم لباس می‌پوشد و حرکاتش آرام و متین است. هر از گاهی که همدیگر را می‌بینیم، سر صحبت را دربارۀ کتاب‌ها و مجلات و ترجمان و این چیزها باز می‌کند. چند سال پیش، در یکی از دید و بازدیدهای نوروزی صحبت از کتاب‌ شد و پیشنهادی داد که جا خوردم. آن روزها کتابی سر زبان‌ها بود که به‌واسطۀ مترجم سرشناسش هفته‌به‌هفته و پشت‌به‌پشت چاپ جدید می‌خورد. در جشن امضاهایش جای سوزن‌انداختن نبود و در کتاب‌فروشی برای خریدن آن صف می‌کشیدند. شنیده بودم همین مسئله عده‌ای را واداشته که ترجمه را نقد کنند و به عوام‌گرایی ناشر بتازند. بیشتر به نظر می‌رسید آدم‌ها برای دیدن مترجم به کتاب‌فروشی رفته‌اند و شاید کتاب را فقط برای این خریده‌اند که از مترجم امضا گرفته باشند. آن روزها کمتر کسی از فرهیختگان بود که، برای تاختن به زوال فرهنگ و تأسف‌خوردن به سلیقۀ مردم، این کتاب و ماجراهایش را مثال نزند. الغرض، آنجا که صحبتمان با آن دانشمند فرهیخته به حکمتِ زندگیِ روزمره کشید، کتش را ورکشید و تکانی در جایش خورد و به‌عنوان جمع‌بندی بحث نصیحتم کرد به خواندن هنر شفاف‌اندیشیدن با ترجمۀ عادل فردوسی‌پور.

پیشنهاد او پوزخندی به لبم نشاند که بی‌دلیل نبود. هنر شفاف‌اندیشیدن از کتاب‌هایی است که در دستۀ خودیاری می‌گنجد. کتاب‌های خودیاری طیف گسترده‌ای از کتاب‌ها با موضوع‌های متنوع هستند که هر کدام به طریقی تلاش می‌کنند تعریفی از زندگی خوب ارائه کنند و راه‌حل‌هایی عملی و اخلاقی برای غلبه بر مشکلات شناختی و روان‌شناختی یا بهبود عملکرد شخصی و …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۲ فصلنامه ترجمان علوم انسانی (پاییز ۱۳۹۸) منتشر شده است.