اگر آن شهرها را از میان نمی‌بردم، چه کسی اردوگاه‌ آوارگان می‌ساخت؟<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

اگر آن شهرها را از میان نمی‌بردم، چه کسی اردوگاه‌ آوارگان می‌ساخت؟

وقتی خلبان یک بمب‌افکن آمریکایی از اردوگاهی سر در می‌آورد که قرار بود بمبارانش کند

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۸ دقیقه مطالعه

bookmark
اگر آن شهرها را از میان نمی‌بردم، چه کسی اردوگاه‌ آوارگان می‌ساخت؟

رمان جدید محمد حنیف، نویسندۀ پاکستانی-بریتانیایی، کمدی سیاهی است از ویرانی‌هایی که سیاست خارجی ایالات‌متحده در خاورمیانه به بار آورده است. داستان درهم‌پیچیده‌ای از یک خلبان آمریکایی که پس از سقوط بمب‌افکنش مجبور می‌شود در میان مردمی زندگی کند که قرار بود قتل‌عامشان کند. موقعیتی غریب از مواجهۀ سربازی که مجبور به اطاعت است و مردمی که دنبال راه نجاتی می‌گردند.

گاردین — «به بالا که نگاه می‌کنم، آدم‌هایی را می‌بینم که پول درمی‌آورند. آسمان یا قدّیس یا فرشته‌ای نمی‌بینم. آدم‌ها را می‌بینم که از هر انگیزۀ خیرخواهانه و هر تراژدی انسانی‌ای پول درمی‌آورند». این‌ها را جان یوساریان که خلبان یک بمب‌افکن است می‌گوید، قهرمان رمان تبصرۀ ۲۲ [۱] از جوزف هلر، که اولین رمان محمد حنیف، پروندۀ انبه‌های انفجاری [۲] ، را شبیه آن دانسته‌اند. این رمان در فهرس/jت اولیۀ نامزدهای جایزۀ من‌بوکر هم قرار گرفت. مثل هلر، حنیفِ بریتانیایی-پاکستانی هم خلبانی است که طنزپرداز شده است. اما سومین رمان حنیف، پرندگان سرخ [۳] ، بیشترین پیوند را با طنزپردازی کلاسیک هلر از جنگ جهانی دوم دارد.

سرگرد اِلی در نیروی هوایی ایالات‌متحده، خلبان بمب‌افکن است و ابتدای کار خیلی دلش می‌خواهد که «بُزچران‌های منحرف» را در یک کشور گمنام خاورمیانه به آتش بکشد. اسم بمب‌های لیزری‌اش «آرره» و «آرره همینه» است. سرهنگش به او می‌گوید: «جنگی در جریان است، و جنگ قطعاً فرصت است و بس». برای همین او داوطلب مأموریت می‌شود تا مجبور نباشد آخرهفته‌ها را با همسرش بگذراند: «هیچ‌چیز بهتر از این نیست که بارتان را خالی کنید، آن حس شانه‌خالی‌کردن». ولی در بیابان سقوط می‌کند و پس از هشت روز گرسنگی و سرگردانی به دست نوجوانی سروزبان‌دار به اسم مومو [۴] و سگش …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۰ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (بهار ۱۳۹۸) منتشر شده است.