غرق‌شدن در کتاب‌ها چه بر سر مغزتان می‌آورد؟<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

غرق‌شدن در کتاب‌ها چه بر سر مغزتان می‌آورد؟

آناکارنینا خودش را پرتاب می‌کند جلوی قطار، و همراه با او شما هم همین کار را می‌کنید

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۷ دقیقه مطالعه

bookmark
غرق‌شدن در کتاب‌ها چه بر سر مغزتان می‌آورد؟

هرکس می‌خواهد ما را به کتاب‌خواندن ترغیب کند معمولاً چند حرف کلیشه‌ای برای گفتن دارد: کتاب دیدت را وسیع می‌کند یا تجربۀ دیگران را در اختیارت می‌گذارد. اما واقعیت این است که این حرف‌ها فایده‌ای ندارد، مگر آنکه یک بار، هنگام خواندن یک کتاب، آن صاعقه به عمق جانتان بنشیند. صاعقه‌ای که باعث می‌شود با شخصیت کتابی که می‌خوانید گریه کنید، بخندید یا خشمگین شوید. مطالعات عصب‌شناختی جدید یافته‌های شگفت‌آوری را دربارۀ حالات مغزی ما هنگام خواندنِ عمیقِ یک کتاب کشف کرده‌اند.

لیترری هاب

فقط وصل باش. - ای. ام. فورستر

نشستن در چشم دیگران و حس‌کردنِ احساساتشان از عمیق‌ترین موهبت‌های فرایندِ ژرف‌خوانی است که هنوز به‌اندازۀ کافی از آن خبر نداریم. توصیف پروست دربارۀ «معجزۀ پرثمرِ ارتباط که تأثیرش در انزوا روشن می‌شود» بُعدی احساسی و شخصی را در تجربۀ خواندن تصویر می‌کند: ظرفیت برقراری ارتباط و درک احساس دیگری بی‌آنکه ذره‌ای از جهان شخصی خود خارج شویم. ظرفیتی که با خواندن شناخته می‌شود -ترک‌کردن و هم‌زمان باقی‌ماندن در قلمروِ خود- همان چیزی که امیلی دیکینسونِ مردم‌گریز «ناو» شخصی خود می‌نامد، ناوی که با آن از لنگرگاه خود در خیابان اصلی شهر امرست در ماساچوست به دیگر زندگی‌ها و سرزمین‌ها سفر می‌کند.

الهی‌دان روایی [۱] ، جان اس. دان، این فرایندِ مواجهه با و نشستن در چشم دیگری را با تعبیرِ «عبور» توصیف می‌کند، عبوری که طی آن ما با نوع خاصی از همدردی وارد احساسات، تصورات و تفکرات دیگران می‌شویم: «عبور هیچ‌وقت تمام و کمال نیست، بلکه همواره نسبی و ناقص است. و فرایند معادل و مقابل آنْ بازگشت به خود است». این تعبیر توصیف زیبا و مناسبی است که نشان می‌دهد ما از دیدگاه‌های ذاتاً محدودکنندۀ خود دربارۀ جهان …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۰ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (بهار ۱۳۹۸) منتشر شده است.