
لغتنامهها میگویند مفهومِ متضاد دوستی دشمنی است. اما حکمت عامیانه ما را از وجودِ «دوستان بدتر از دشمن» باخبر میکند که میتوانند چنان رنجها و آسیبهایی به ما برسانند که هیچ غریبهای از دستش برنمیآید. درواقع، دوستدشمنها بخشِ جداییناپذیر روابط اجتماعیِ ما هستند. دوستانی که از جهاتی واقعاً به آنها دلبستهایم، و از جهاتی نیز حقیقتاً آزارمان میدهند. همین چیزهاست که دوستی را به مفهومی پیچیده، اسرارآمیز و مبهم تبدیل میکند.
ایان — حتماً برایتان پیش آمده که روبهروی دوستتان نشسته و احساس کردهاید که حقیقتاً درکتان میکند و عمیقاً شما را میشناسد. شاید احساس کردهاید که چگونه در برخورد با او «بهترین نمونۀ خودتان» را بروز داده و هوشمندانهترین نظرات و بامزهترین شوخیهایتان را به زبان آوردهاید. او شما را تشویق کرده، به یکی از طرحهایتان بهدقت گوش داده، آن را بسط داده و بهنرمی پیشنهادهایی برای بهترکردنش ارائه داده است. نشستهاید و پشت سر دوستان مشترکتان حرف زدهاید، خاطرههایتان را با هم مرور کردهاید و موضوعات موردعلاقهتان را، با زبان و اصطلاحاتی که فقط مخصوص خودتان است، زیرورو کردهاید. شاید او را ستایش کرده و بهخاطر شباهتتان به او به خود بالیدهاید. زمانی که فردی، با چنین جایگاهی نزد شما، برایتان ارزش قائل میشود، عمیقاً احساس رضایت میکنید: حسابی شاد، سرحال و سرخوش میشوید.
اینها دوستیهایی هستند که روح ما را سرشار میکنند، هویتمان را میپرورانند و مسیر زندگیمان را شکل میدهند. بررسی این موضوع در آزمایشگاههای علوم اجتماعی بهخوبی به ما نشان داده که این روابطْ ما را، از نظر ذهنی و جسمی، سالم و شاداب نگه …