رودخانۀ تن‌آسا<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

رودخانۀ تن‌آسا

زندگی مثل ماری است که دمش را در دهانش گرفته، مثل رودخانه‌ای مصنوعی در هتلی ساحلی

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۴ دقیقه مطالعه

bookmark
رودخانۀ تن‌آسا

زندگی مبهم است. معلوم نیست چرا در دامان آن افتاده‌ایم، معلوم نیست داریم چه کار می‌کنیم، معلوم نیست آخرش چه خواهد شد. هراکلیتوس یک بار گفته بود هیچ‌کس نمی‌تواند دو بار در یک رودخانه پا بگذارد، خوش به حال هراکلیتوس، ولی واقعیت این است که ما هر روز داریم در همان رودخانه پا می‌گذاریم و تن می‌دهیم به جریان راکد آن. نه تغییری، نه خطری، نه مخالفتی. این است زندگی خستگی‌آور ما که باید از دستش فرار کنیم و برویم تعطیلات.

نیویورکر — ما فرورفتگانیم. تمامی‌مان. شما، من، فرزندانمان، دوستانمان، فرزندانشان و هرکس دیگری. گاهی لحظه‌ای بیرون می‌آییم تا غذایی بخوریم، کتابی بخوانیم و آفتابی بگیریم و بعد دوباره غرق در استعاره می‌شویم. رود تن‌آسا دایره‌ای‌شکل است و خیس، و جریانی مصنوعی در آن جاری است. حتی اگر تکان نخورید، باز هم این سو و آن سو می‌روید و دوباره به همان جایی که بودید بازمی‌گردید. اگر بخواهم ژرفای این استعاره را بکاوم، باید بگویم تقریباً نود سانتی‌متر عمق دارد، البته جدا از پهنۀ کوچکی که عمقش به دو متر می‌رسد؛ این همان جایی است که بچه‌ها جیغ می‌زنند، به دیواره‌ها می‌چسبند یا از سر و کول بزرگ‌ترها بالا می‌روند. بعد دوباره نود سانتی‌متر می‌شود. ما همین‌طور دور خودمان می‌چرخیم. تمام زندگی همین است: غوطه‌ور، شناور.

واکنش‌ها متفاوت است؛ اغلبِ ما در جهت جریان آب غوطه می‌خوریم. کمی شنا می‌کنیم، راه می‌رویم، دست‌و‌پا می‌زنیم. بسیاری‌مان وسایل شنا هم داریم: حلقه‌های نجات، تیوب، قایق بادی. این تجهیزات را به‌شکلی راهبردی بر بازوها، گردن و کمرهایمان می‌بندیم و خود را شناور می‌کنیم تا انجام آن کاری را برای خود آسان کنیم که از اساس بی‌زحمت است. زندگی تقلایی است بی‌پایان، اما ما در فراغتیم، فراغت از …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

۱like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۱۰ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (بهار ۱۳۹۸) منتشر شده است.