
گاردین — هدی دهبور در سپتامبر ۱۹۹۵ بههمراه همسر و سه فرزندش به کرانهٔ باختری نقلمکان کرد. در آن زمان او سیوپنج سال داشت. دومین سالگرد پیمان اسلو[۱] بود، پیمانی که مناطقی از سرزمینهای اشغالی را تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین درآورده بود. در زمان ورود آنها به سواحرهٔ شرقی، محلهای درست خارج از منطقۀ بیتالمقدس که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ به مناطق تحت تصرف خود ضمیمه کرده بود، بیتالمقدس هنوز فضای نسبتاً آزادی داشت. هدی توانست فرزندانش را به مدرسهای در داخل شهر بفرستد. آنها کمتر از دوازده سال داشتند و دولت اسرائیل مجوز رفتوآمد در مناطق تحت کنترل خود را، بدون کارت شناسایی آبیرنگ مخصوص[۲]، به آنها میداد. اما، با گذشت زمان، محدودیتها افزایش یافت و عبورومرور فلسطینیها در بیتالمقدس، با استفاده از ایستهای بازرسی، مسدودکردن جادهها و تشدید سختگیریها برای صدور مجوز، هر روز دشوارتر میشد. یک بار، اجازه ندادند اتوبوس مدرسه دانشآموزان را به خانههایشان در سواحره برساند. هدی و نیمی از والدین هممحلیاش تمام بعدازظهر را در جستوجوی فرزندانشان بودند که سرانجام هنگام غروب، بعد از ساعتها پیادهروی، پیدایشان شد. هدی بلافاصله فرزندانش را از مدارس بیتالمقدس بیرون آورد.
این تصمیمی سرنوشتساز بود. تا آن هنگام، هادی، بزرگترین پسر او، شخصیت آرامی داشت. او پسر ساکتی بود که بهندرت دردسر درست میکرد، اما وقتی وارد مدرسۀ جدیدش در شهر ابودیس شد ورق برگشت. ابودیس محل دانشگاه قدس و جایگاه درگیریهای مکرر میان جوانان محلی و سربازان اسرائیلی بود. در جریان انتفاضهٔ دوم، یا قیام خونین فلسطینیها علیه اشغالگری در فاصلهٔ سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ میلادی، اسرائیل با ساختن دیوار بتنی به ارتفاع ۸ متر …