
نیویورک مگزین — کسی از شنیدن «دیدی؟ بهت گفته بودم!» خوشش نمیآید. اما قبل از اینکه بینگ مایکروسافت بخواهد نامههای عاشقانۀ عجیبوغریب سر هم کند، قبل از اینکه ربات گالاکتیکا مهملات نژادپرستانه ببافد، قبل از اینکه چتجیپیتی چنان مقالههای دانشگاهی قابلقبولی بنویسد که بعضی اساتید دانشگاه بگویند «گور باباش! دیگه برگه تصحیح نمیکنم!»، و قبل از اینکه خبرنگاران حوزۀ فناوری بخواهند ادعایشان را دربارۀ اینکه هوش مصنوعی آیندۀ جستوجو و نیز شاید آیندۀ همه چیز است پس بگیرند، امیلی ام. بِندِر با همکارش مقالۀ «اختاپوس» را نوشته بود.
بِندِر زبانشناس رایانشی در دانشگاه واشنگتن است. او مقالۀ «اختاپوس» را در سال ۲۰۲۰ با همکارش، الکساندر کولر، که او هم زبانشناس رایانشی است، منتشر کرد. هدف از نوشتن این مقاله نشاندادن تواناییها و ناتوانیهای مدلهای زبانی گسترده یا ال.ال.ام ها -تکنولوژی پشتیبان رباتهایی مثل چتجیپیتی- بود. ساختار مقاله از این قرار است:
فرض کنیم الف و ب، که هر دو به زبان انگلیسی مسلط هستند، جداگانه در دو جزیرۀ خالی از سکنه گیر افتادهاند. طولی نمیکشد که الف و ب پی میبرند که مسافران قبلی دستگاههای تلگراف در جزیره گذاشتهاند و این دو میتوانند از طریق کابلهای زیر دریا با هم ارتباط برقرار کنند.
در این میان، ج اختاپوسی بسیار باهوش است که در اعماق دریا زندگی میکند و نمیتواند این جزیرهها را ببیند یا به آنها سفر کند. ج به کابل زیر دریا دسترسی پیدا میکند و به مکالمات الف و ب گوش میدهد. او اصلاً انگلیسی بلد نیست، اما کارش در تشخیص الگوهای آماری حرف ندارد. به مرور زمان، او یاد میگیرد که با دقتِ بالا پاسخهای ب به حرفهای الف را پیشبینی کند.
طولی نمیکشد که اختاپوس وارد …