می‌خواستم فقط چند دقیقۀ دیگر بازی کنم، اما زندگی‌ام را باختم<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

می‌خواستم فقط چند دقیقۀ دیگر بازی کنم، اما زندگی‌ام را باختم

آیا واقعاً به بازی‌های ویدئویی «معتاد» می‌شویم؟

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۲۸ دقیقه مطالعه

bookmark
می‌خواستم فقط چند دقیقۀ دیگر بازی کنم، اما زندگی‌ام را باختم

نیویورک تایمز — چارلی براک، از وقتی به یاد دارد، اهل بازی‌های ویدئویی بوده. در پنج‌سالگی عاشق بازی وُلفنشتاین سه‌بُعدی[۱] بود، بازی کامپیوتری خشن و کارتون‌واری که در آن بازیکن باید با گذر از هزارتوهای مجازی از زندان نازی‌ها بگریزد و در این حین دشمنان را بکشد. چارلی در نوجوانی عاشق بازی‌های تیراندازی پیچیده‌تر و نسل جدیدی از بازی‌های آنلاین شد که هزاران نفر به‌واسطۀ آن‌ها می‌توانستند ساکن جهان‌های فانتزی شوند؛ آلتیما آنلاین[۲]، وارکرفت[۳]، الدر اسکرولز[۴]. گاهی تا ۱۲ ساعت از روز خود را در این قلمروهای خیالی می‌گذراند، شهر و استحکامات می‌ساخت، در نبردهای حماسی می‌جنگید و در پیِ گنج می‌گشت.

در دوران کودکی، علاقه‌اش به بازی‌های ویدئویی، مثل بیشتر بچه‌های آمریکایی، مشکل خاصی برای او به وجود نیاورد. در مدرسه با بچه‌ها دوست بود و نمرات کامل هم می‌گرفت. تکالیفش به حدی آسان بودند که در مدرسه یا در کلاس تمامشان می‌کرد و بنابراین می‌توانست بیشترین زمانِ ممکن را به بازی اختصاص دهد. ساعت مدرسه که تمام می‌شد، معمولاً ساعت‌ها با پسرعمه‌اش و جمعی چندنفری از دوستان صمیمی مشغول بازی‌های ویدئویی می‌شد و آخرسر برای شام به خانه برمی‌گشت. بعد به اتاقش می‌رفت و تا موقع خواب هم چند ساعت دیگر با کامپیوتر خانه بازی می‌کرد. وقتی والدینش گلایه می‌کردند، می‌گفت خودشان هم که هر شب تلویزیون می‌بینند، پس چه فرقی دارد؟ ضمناً او تکالیفش را هم انجام می‌داد و نمرۀ خوب می‌گرفت، دیگر چه می‌خواستند؟ به‌این‌ترتیب والدینش جواب دیگری نداشتند.

وقتی براک به دانشگاه ایندیانا بلومینگتون رفت، اوضاع از این‌رو به آن‌رو شد. انگار برای کسی مهم نبود که او کلاس‌ها را بپیچاند یا تا ساعت ۳ شب سرگرم بازی‌های ویدئویی باشد. نمراتش …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در فصلنامه ترجمان علوم انسانی، شماره ۲۸ (پاییز۱۴۰۲) منتشر شده است.